هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از باد صبا می‌خواهد تا پیام‌های عاشقانه و درد دل‌هایش را به معشوق برساند. شاعر از عشق و دل‌بستگی خود سخن می‌گوید و از صبا می‌خواهد که حال و هوای او را به معشوق منتقل کند. همچنین، شاعر از شمس تبریزی یاد می‌کند و از او به عنوان نماد عشق و معنویت نام می‌برد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۰۰

ای صَبا بادی که داری در سَر از یاری بگو
گَر نگویی با کسی، با عاشقانْ باری بگو

قِصّه کُن در گوشِ ما، گَر دیگران مَحْرم نی اَند
با دلِ پُر خونِ ما، پیغامِ دِلْداری بگو

آن مسیحِ حُسن را دانم که می‌دانی کجاست
با کسی کَزْ عشق دارد بسته زُنّاری بگو

بانگ بَرزَن عاشقی را کو به گُل مشغول شُد
گو که شَرمَت باد ازان رُخْ تَرکِ گُلْزاری بگو

ای صَبا خوش آمدی، چون باز گَردی سویِ دوست
حالِ من دُزدیده اَنْدَر گوشِ عَیّاری بگو

سوسنی با صد زبانْ گَر حالِ من با او بِگُفت
تو چو نرگس بی‌زبانْ از چَشمْ اسراری بگو

با چُنان غَیرت که جان دارد، بگفتم پیشِ خَلْق
شَمسِ تبریزی بگویم؟ گفت جان آری بگو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.