هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به جستجوی معنا و حقیقت در عالم هستی میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، جان، خاکساری، و جستجوی حقیقت سخن میگوید و به دنبال یافتن پاسخهایی برای سوالات عمیق فلسفی و عرفانی است. او از مفاهیمی مانند خمر، سماع، و عشق به عنوان نمادهایی برای رسیدن به حقیقت استفاده میکند.
رده سنی:
18+
این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۲۰۳
جسم و جان با خود نخواهم، خانهٔ خَمّار کو؟
لایِقِ این کُفرِ نادر در جهانْ زُنّار کو؟
هر زمان چون مَست گردد از نَسیمِ خَمرْ جان
تا دَرِ خُم خانه میتازد، وَلیکِن بار کو؟
سویِ بیگوشی سَماعِ چَنگ میآید، وَلیک
چَنگِ جانان است آن را چوب یا اَوْتار کو؟
چون که او بیتَن شود، پس خِلْعَتِ جان آورند
کَنْدَرو دَستان حایِکْ یا که پود و تار کو؟
کِبْرِ عاشق بویْ کُن، کان خود به مَعنی خاکییی است
در چُنان دریا تکَبُّر یا که ننگ و عار کو؟
چون مَشامَت بَرگُشایَد، آیَدَت از غارِ عشق
طُرفه بویی، پس دَوی هر سو که آخِر غار کو؟
رنگِ بیرنگیست از رُخسارِ عاشق آن صَفا
آن وَفا و آن صَفا و لُطفِ خوش رُخسار کو؟
آمَدَت مُژده زِ عُمرِ سَرمَدی، پس حَمْد کو؟
کَنْدَران عُمرَت غَمِ امسال و یادِ پار کو؟
صُحبَتِ اَبْرار و هم اَشْرار کان جا زَحمَت است
در حَریمِ سایهٔ آن مِهتَرِ اَخْیار کو؟
شَمسِ حَقّ و دین، خداوندِ صَفاهایِ اَبَد
در شُعاعِ آفتابش، ذَرهیی هُشیار کو؟
لایِقِ این کُفرِ نادر در جهانْ زُنّار کو؟
هر زمان چون مَست گردد از نَسیمِ خَمرْ جان
تا دَرِ خُم خانه میتازد، وَلیکِن بار کو؟
سویِ بیگوشی سَماعِ چَنگ میآید، وَلیک
چَنگِ جانان است آن را چوب یا اَوْتار کو؟
چون که او بیتَن شود، پس خِلْعَتِ جان آورند
کَنْدَرو دَستان حایِکْ یا که پود و تار کو؟
کِبْرِ عاشق بویْ کُن، کان خود به مَعنی خاکییی است
در چُنان دریا تکَبُّر یا که ننگ و عار کو؟
چون مَشامَت بَرگُشایَد، آیَدَت از غارِ عشق
طُرفه بویی، پس دَوی هر سو که آخِر غار کو؟
رنگِ بیرنگیست از رُخسارِ عاشق آن صَفا
آن وَفا و آن صَفا و لُطفِ خوش رُخسار کو؟
آمَدَت مُژده زِ عُمرِ سَرمَدی، پس حَمْد کو؟
کَنْدَران عُمرَت غَمِ امسال و یادِ پار کو؟
صُحبَتِ اَبْرار و هم اَشْرار کان جا زَحمَت است
در حَریمِ سایهٔ آن مِهتَرِ اَخْیار کو؟
شَمسِ حَقّ و دین، خداوندِ صَفاهایِ اَبَد
در شُعاعِ آفتابش، ذَرهیی هُشیار کو؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.