هوش مصنوعی: این متن به بیان مفاهیم عرفانی و فلسفی درباره عشق، هستی و درک حقیقت می‌پردازد. شاعر از شرری که از دل برمی‌خیزد و آتشی که می‌سوزاند و زنده می‌کند سخن می‌گوید. او به این اشاره می‌کند که عشاق با چشم دل می‌بینند و حقیقت را درک می‌کنند. همچنین، متن به محدودیت‌های مادی و معنوی انسان و گذرایی زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۱۱

زِ من و تو شَرری زاد، دَرین دلْ زِ چُنان رو
که خَطا بود ازین رو و صَواب است ازان رو

زِهَمان رو که زد آتش، زِهَمان رو کُشَد آتش
زهَمان روی که مُردم، کُنَدَم زنده هَمان رو

همه عُشّاق که مَستند زِچه رو دیده بِبَستند؟
که بدانند که بی‌چَشمْ تَوان دید به جان رو

نَبُوَد رویْ ازین سو، همه پُشت است ازین سو
که نگُنجید دَرین حَدّ و نه در جان و مکان رو

به یکی لحظه چَریدند، همه جان‌ها و پَریدند
که نباید که زِ نُقصان شود از چَشمْ نهان رو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.