۲۸۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۱۱

زِ من و تو شَرری زاد، دَرین دلْ زِ چُنان رو
که خَطا بود ازین رو و صَواب است ازان رو

زِهَمان رو که زد آتش، زِهَمان رو کُشَد آتش
زهَمان روی که مُردم، کُنَدَم زنده هَمان رو

همه عُشّاق که مَستند زِچه رو دیده بِبَستند؟
که بدانند که بی‌چَشمْ تَوان دید به جان رو

نَبُوَد رویْ ازین سو، همه پُشت است ازین سو
که نگُنجید دَرین حَدّ و نه در جان و مکان رو

به یکی لحظه چَریدند، همه جان‌ها و پَریدند
که نباید که زِ نُقصان شود از چَشمْ نهان رو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.