هوش مصنوعی: شاعر در این متن به ستایش معشوق و بیان عشق و اشتیاق خود به او می‌پردازد. او از دیدن روی معشوق، یافتن راهی به سوی او، و تأثیر جادویی نگاه معشوق بر خود سخن می‌گوید. شاعر همچنین از غم و رنجی که در راه عشق متحمل شده و از قدرت و جذابیت معشوق که همه چیز را تحت تأثیر قرار داده، صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۲۵

شُکرْ ایزد را که دیدم رویِ تو
یافتم ناگَهْ رَهی من سویِ تو

چَشمِ گِریانَم زِ گریه کُنْد بود
یافت نور از نَرگسِ جادویِ تو

بَس بِگُفتم کو وصال و کو نَجاح؟
بُرد این کو کو مرا در کویِ تو

از لبِ اِقْبال و دولَت بوسه یافت
این لبانِ خُشکِ مِدحَت گویِ تو

تیرِ غَم را اِسْپَری مانع نبود
جُز زِرِه‌‌‌هایی که دارد مویِ تو

آسْمانْ جاهی که او شُد فَرشِ تو
شیرمَردی کو شود آهویِ تو

شادْبَختی که غَمِ تو قوتِ اوست
پَهْلَوانی کو فُتَد پَهْلویِ تو

جُست و جویی در دِلَم انداختی
تا زِ جُست و جو رَوَم در جویِ تو

خاک را هاییّ و هویی کِی بُدی
گَر نبودی جَذبِ هایِ و هویِ تو؟

آبِ دریا تا به کَعْب آید وِرا
کو بیابَد بوسه بر زانویِ تو

بَس، که تا هر کَس رَوَد بر طَبْعِ خویش
جُمله خَلْقان را نباشد خویِ تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.