هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق الهی سخن میگوید. او از رنجهای عاشقان و دلهایی که در چوگان عشق بازی میشوند، صحبت میکند و به قدرت و جذبهی عشق الهی اشاره میکند. شاعر همچنین از شمس تبریزی به عنوان نماد عشق و روشنایی یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۲۲۶
ای بِکَرده رَخْتِ عُشّاقان گِرو
خون مَریز این عاشقان را و مَرو
بر سَرِ رَهْ تو زِ خونْ آثار بین
هر طَرَف تو نَعْرهیی خونین شِنو
گفتم این دل را که چوگانَش بِبین
گَر یکی گویی، دَران چوگان بِدو
گفت دل کَنْدَر خَمِ چوگانِ او
کُهنه گشتم صد هزاران بار و نو
کِی نَهان گردد زِ چوگانْ گویِ دل؟
کَنْدَران صَحرا نه چاه است و نه گو
گُربهٔ جان عَطْسهٔ شیرِ اَزَل
شیر لَرزد چون کُند آن گُربه مو
زَرِّ کانِ شَمسِ تبریزیست این
صاف باشد گَر بِجویی جو به جو
خون مَریز این عاشقان را و مَرو
بر سَرِ رَهْ تو زِ خونْ آثار بین
هر طَرَف تو نَعْرهیی خونین شِنو
گفتم این دل را که چوگانَش بِبین
گَر یکی گویی، دَران چوگان بِدو
گفت دل کَنْدَر خَمِ چوگانِ او
کُهنه گشتم صد هزاران بار و نو
کِی نَهان گردد زِ چوگانْ گویِ دل؟
کَنْدَران صَحرا نه چاه است و نه گو
گُربهٔ جان عَطْسهٔ شیرِ اَزَل
شیر لَرزد چون کُند آن گُربه مو
زَرِّ کانِ شَمسِ تبریزیست این
صاف باشد گَر بِجویی جو به جو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.