هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر به ستایش معشوق الهی و جمال او پرداخته و از نیاز و عطش روحانی خود سخن میگوید. شاعر از لطف و رحمت معشوق و تأثیر آن بر زندگی خود و دیگران یاد میکند و از او درخواست کمک و بخشش مینماید. در این شعر، مفاهیمی مانند عشق الهی، نیاز روحانی، و لطف و رحمت پروردگار به زیبایی بیان شدهاند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، زبان شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۲۲۳۰
صوفیانیم آمده در کویِ تو
شیءُ لِلَّهْ از جَمالِ رویِ تو
از عَطَش اِبْریقها آوردهایم
کابِ خوبی نیست جُز در جویِ تو
ها بِدِه چیزی به دَرویشانِ خویش
ای همیشه لُطف و رَحمَتْ خویِ تو
حُسنِ یوسُف قوتِ جان شُد سالِ قَحْط
آمدیم از قَحْطْ ما هم سویِ تو
صوفیان را باز حَلْوا آرزوست
از لبِ حَلْواییِ دِلْجویِ تو
وَلوَله در خانقاه افتاد دوش
مُشک پُر شُد خانقاه از بویِ تو
دست بُگْشا جانِبِ زَنبیلِ ما
آفرین بر دست و بر بازویِ تو
شَمسِ تبریزی تویی خوانِ کَرَم
سیر شُد کَوْن و مکان از طویِ تو
شیءُ لِلَّهْ از جَمالِ رویِ تو
از عَطَش اِبْریقها آوردهایم
کابِ خوبی نیست جُز در جویِ تو
ها بِدِه چیزی به دَرویشانِ خویش
ای همیشه لُطف و رَحمَتْ خویِ تو
حُسنِ یوسُف قوتِ جان شُد سالِ قَحْط
آمدیم از قَحْطْ ما هم سویِ تو
صوفیان را باز حَلْوا آرزوست
از لبِ حَلْواییِ دِلْجویِ تو
وَلوَله در خانقاه افتاد دوش
مُشک پُر شُد خانقاه از بویِ تو
دست بُگْشا جانِبِ زَنبیلِ ما
آفرین بر دست و بر بازویِ تو
شَمسِ تبریزی تویی خوانِ کَرَم
سیر شُد کَوْن و مکان از طویِ تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.