هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شمس تبریزی است که در آن شاعر به زیبایی و جلال معشوق خود اشاره می‌کند و از عشق و شوق بی‌حد خود به او سخن می‌گوید. شاعر خود را آیینه‌ای می‌داند که تنها تصویر معشوق را بازتاب می‌دهد و از شوق دیدار او بی‌قرار است. او از عشق به معشوق به عنوان کمال خود یاد می‌کند و از بی‌قراری و شیدایی خود در این راه سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۳۴

ای دیده من جَمالِ خود اَنْدَر جَمالِ تو
آیینه گشته‌ام، همه بَهرِ خیالِ تو

وین طُرفه‌تَر که چَشم نَخُسپَد زِ شوقِ تو
گرمابه رفته هر سَحَری از وصالِ تو

خاتونِ خاطرم که بِزایَد به هر دَمی
آبِستن است، لیک زِ نورِ جَلالِ تو

آبِسْتن است نُه مَهِه کی باشدش قَرار؟
او را خَبَر کجاست زِ رنج و مَلالِ تو؟

ای عشقْ اگر بِجوشَد خونم به غیرِ تو
بادا به بی‌مُرادی خونَم حَلالِ تو

سَر تا قَدَم زِ عشقْ مرا شُد زبانِ حال
اَفْغان به عَرش بُرده و پُرسان زِ حالِ تو

گَر از عَدَمِ هزار جهانْ نو شود دِگَر
بر صفحهٔ جَمالِ تو باشد چو خالِ تو

از بَس که غَرقه‌‌‌‌ام چو مگس در حَلاوتَت
پَروا نباشدم به نَظَر در خِصالِ تو

در پیشِ شَمس، خُسروِ تبریز، ای فَلَک
می‌باش در سُجود، که این شُد کَمالِ تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.