هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و سوزش درونی سخن میگوید و از نمادهای آتش و آتشکده برای بیان احساسات عمیق و عرفانی استفاده میکند. شاعر با تصاویری مانند پیراهن شعلهور، سینهی سوزان و روح آتشین، حالتهای درونی خود را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند سوزش درونی و مرگ نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی برای درک دارند.
غزل شمارهٔ ۵۴۵
شب نشد از تاب تب پیرهن آتشکده
پیرهنم شعله بود، انجمن آتشکده
صورت شیرین بکاشت، گلشنی از خار و خس
بهر خود آماده ساخت، کوهکن آتشکده
سینهٔ سوزان من، قبلهٔ گبران شده است
روح من آتش بود، جسم من آتشکده
سرد نگردد ز مرگ، ای دل آتش فروز
می برم از پیرهن در کفن آتشکده
رو سوی گلخن دلا، باغ و گلستان مشو
بس که بر افروختی در چمن آتشکده
پیرهنم شعله بود، انجمن آتشکده
صورت شیرین بکاشت، گلشنی از خار و خس
بهر خود آماده ساخت، کوهکن آتشکده
سینهٔ سوزان من، قبلهٔ گبران شده است
روح من آتش بود، جسم من آتشکده
سرد نگردد ز مرگ، ای دل آتش فروز
می برم از پیرهن در کفن آتشکده
رو سوی گلخن دلا، باغ و گلستان مشو
بس که بر افروختی در چمن آتشکده
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.