هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از غم عشق، امید به درمان، وفاداری و ارزش معشوق در زندگی خود سخن می‌گوید. شاعر معشوق را بالاتر از همه چیز می‌داند و حضور او را مایه آرامش و سعادت خود می‌خواند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که درک آن‌ها برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و مناسب مخاطبان با درک بالاتر از عواطف انسانی است.

غزل شمارهٔ ۵۵۹

من صید غم عشوه نمایی که تو باشی
بیمار به امید دوایی که تو باشی

لطفی به کسان گر نکند عیب بگیرند
غارت زدهٔ مهر و وفایی که تو باشی

مردم همه جویند نشاط و طرب و عیش
من فتنه و آشوب بلایی که تو باشی

ای بخت ز شاهی به گدایی نرسیدیم
در سایهٔ میمون همایی که تو باشی

از بس که ملایک به تماشای تو جمعند
اندیشه نگنجد به سرایی که تو باشی

خورشید به گرد سر هر ذره بگردد
آن جا که خیال تو و جایی که تو باشی

عرفی چه کند گر به ضیافت بردش وصل
با نعمت دیدار گدایی که تو باشی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.