هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساس تنهایی و ناامیدی شاعر از دنیا و مردم آن است. او از بی‌وفایی دوستان و ارزش‌های مادی دنیا شکایت دارد و خود را در میان قافله‌ای از گم‌شدگان می‌بیند. همچنین، به بی‌هنری و بی‌اثری برخی افراد اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، لحن شعر گاهی تلخ و ناامیدکننده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۹

با گلهٔ دوستان هست حلاوت بسی
گر ز کسی نشنوی، خود گله ای کن، کسی

بر سر رنجور من این همه غم سر مده
کس نبرد دوزخی بر سر مشت خسی

آن چه بود در جهان مایهٔ فخر خسان
یا زر و سیمی بود، یا قصب و اطلسی

من کیم از رهروان، راه روان کیستند
واپسی از قافله، قافلهٔ واپسی

گفتی از ابنای دهر، عرفی خوش لهجه کیست
بی هنری جاهلی، بی اثری ناکسی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.