هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و وابستگی عمیق به معشوق است. شاعر از بی‌قراری و عشق خود سخن می‌گوید و همه چیز را در گرو وجود معشوق می‌داند. او از تأثیرات عشق و هجران معشوق بر خود و جهان اطرافش می‌گوید و احساسات خود را با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۵۶

به قَرارِ تو او رَسَد، که بُوَد بی‌قَرارِ تو
که به گُلْزارِ تو رَسَد، دلِ خسته به خارِ تو

گُل و سوسن ازانِ تو، همه گُلْشَنْ ازانِ تو
تَلَفَش از خزانِ تو، طَرَبَش از بهارِ تو

زِزمین تا به آسْمان، همه گویان و خامُشان
چو دل و جانِ عاشقان، به درونْ بی‌قَرارِ تو

همه سوداپَرَستِ تو، همه عالَم به دستِ تو
نَفَسی پَست و مَستِ تو، نَفَسی در خُمارِ تو

همه زیر و زَبَر زِتو، هَمِگان بی‌خَبَر زِتو
چه غریب است نَظَر به تو، چه خوش است اِنْتِظارِ تو

چه کُند سَرو و باغ را، چو نَظَر نیست زاغ را
تو زِ بُلبُل فَغان شِنو که وِیْ است اختیارِ تو

مَنَم از کار مانده‌یی، زِخریدارْ مانده‌یی
به فَراغَت نَظَرکُنان به سویِ کار و بارِ تو

بُگِذارم زِبَحْر و پُل، بِگُریزم زِ جُزو و کُل
چه کُنم من عِذارِ گُل؟ که ندارد عِذارِ تو

چه کُنم عُمرِ مُرده را، تَن و جانِ فَسُرده را
دو سه روزِ شِمُرده را، چو مَنَم در شُمارِ تو

چو دل و چَشم و گوش‌ها، زِتو نوشَند نوش‌ها
همه هر دَم شکوفه‌ها شِکُفَد در نِثارِ تو

پس ازین جان که دارَمَش، به خَموشی سِپارَمَش
زِکجا خامُشَم هِلَد هَوَسِ جانْسِپارِ تو؟

به خَموشی نهان شُدن چو شکارم، نَتان شُدن
که شکار و شکاریان نَجِهَند از شکارِ تو

همه فَربه زِ بویِ تو، همه لاغَر زِ هَجْرِ تو
همه شادیّ و گریه‌شان اثر و یادگارِ تو
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.