هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و معنوی است که از زبان شاعری خطاب به مخاطب سروده شده است. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از غم و رنج‌های دنیوی رها شود و به سوی معنویت و عشق الهی روی آورد. در طول شعر، شاعر بارها از عبارت «سلام علیکم» استفاده می‌کند که نشان‌دهنده‌ی صلح، آرامش و ارتباط معنوی با خداوند است. شاعر مخاطب را به ترک دنیای مادی، شنیدن ندای آسمان و رسیدن به مقامات معنوی دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۵۸

هَله ای طالبِ سُمو، بِگُداز از غَمَش چو مو
بِگُشا رازْ با هَمو، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

تو چرا آب و روغَنی، که سَلامی نمی‌کُنی؟
چه شود گَر کَفی زنی، که سَلامٌ عَلَیکُمُ؟

هَله دیوانه لولیا، به عروسیِّ ما بیا
لبِ چون قَند بَرگُشا، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

شَفَقَت را قَرین کُنی، کَرَم و آفرین کُنی
سَر و ریشْ این چُنین کُنی، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو گُشایَد دَرِ سَرا، تو مگو هیچ ماجَرا
رُو تُرُش کُن زِدَر دَرآ، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو دَرآیَد تُرُش تُرُش، تو بِدو پیشِ او خَمُش
غَضَبَش را بدین بِکُش، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو خیالیْت بَست رَه، بِمَکُن سویِ او نِگَه
تو رَوان شو به پیشگَهْ، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو دَرین کوی نیست کَس، نه زِ دُزدان و نی عَسَس
تو همین گو، همین و بَس، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

بِجِه از دام و دانه‌ها، وَ ازین مات خانه‌ها
بِشِنو زِ آسْمان‌ها، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

شَفَقَت چون فُزون کُند، به خودت رَهنمون کُند
زِدِلَت سَر بُرون کُند، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو زِ صورت بُرون رَوی، به مَقاماتِ معنوی
تو زِ شش سویْ بِشْنَوی، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو نگُنجی دَران گِرِه، مَگُریز و سپس مَجِه
چو فقیران سَری بِنه، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

اگر از نیک و بَد مرا، نکُند شَهْ مَدَد مرا
زِ لَبَش این رَسَد مرا، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

تو رَها کُن فَن و هُنر، که ندارد کَلَک خَبَر
بِخوریمَش بدین قَدْر، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

هَله ای یارِ ماه رو، دلِ هر عَقربی مَجو
غَزَل خویشتن بگو، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

هَله مَرحومْ اُمَّتان، هَله ای عشقْ هِمَّتان
بِسُتُردیم جُرمتان، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو تویی میرِ زاهِدان، قَمَر و فَخْرِ عابدان
شِنو اکنون زِ شاهِدان، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

زَهرتان را شِکَر کُنم، زَنگتان را گُهَر کُنم
کارتان هَمچو زَر کُنم، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

تَنِتان را چو جان کُنم، دلتان را جوان کُنم
عیبتان را نهان کُنم، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

زِعَدَم بَس چَریده‌یی، سویِ دل بَس دویده‌یی
زِفَلَک بَس شنیده‌یی، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو امیدت به ما بُوَد، زاغْ گیری هُما بُوَد
همه عُذرَت وَفا بُوَد، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو گُلِ سُرخ در چَمَن، بِفُروزد رُخ و ذَقَن
نِگَرَد جانِبِ سَمَن، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو رَسَد سَبزجامه‌ها، به سویِ باغ و نامه‌ها
شِنو از صَحْنِ بام‌ها، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو بِخَندد نِهال‌ها، زِ ریاحین و لاله‌ها
شِنو از مُرغْ ناله‌ها، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

چو زِ مَستی زنم دَمی، رَمَد از رَشکْ پُرغمی
نَبُدی این نگفتمی، که سَلامٌ عَلَیکُمُ

زِ کِه داری لب و سُخُن؟ زِ شَهَنْشاهِ امرِ کُن
به هُمان سوی رویْ کُن، که سَلامٌ عَلَیکُمُ
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.