هوش مصنوعی: در این متن، گروهی از ایرانیان به جزیره‌ای بزرگ و پر از خیزران و گاومیش‌ها سفر می‌کنند. آن‌ها گاومیش‌های زیادی را شکار می‌کنند و از گیاهان و منابع جزیره استفاده می‌برند. سپس به منطقه‌ای با خاک نرم و مردم عجیب می‌رسند که شبیه گیاهان هستند. بعداً به کوهی پر از معادن طلا و حشرات غول‌پیکر می‌رسند که برخی از لشکریان را می‌کشند. همچنین مورچه‌های بزرگی را می‌بینند که در زیر زمین طلا استخراج می‌کنند. در نهایت، آن‌ها مقدار زیادی طلا و نمونه‌هایی از مورچه‌ها و پشه‌ها را با خود می‌برند.
رده سنی: 12+ این متن دارای عناصر حماسی و افسانه‌ای است و ممکن است برخی صحنه‌های شکار و درگیری برای کودکان کم‌سال نامناسب باشد. همچنین، واژگان و مفاهیم به کار رفته برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک‌تر است.

شگفتی جزیره ای که استرنگ داشت

سَرِ هفته ز آن جا گرفتند راه
رسیدند زی خوش یکی جایگاه

جزیری که هفتاد فرسنگ بیش
پر از خیزران بود و پر گاومیش

از آن گاومیشان همه دشت و غار
فکندند ایرانیان بی شمار

بجز هندوان هر که خورد از سپاه
که خوردنش هندو شمارد گناه

گِرَد ماده را مادر و نر پدر
از آن کاین دهد شیر و آن کشت و بر

بَرِ دامن آن کُه اندر نهیب
یکی دشت دیدند سر در نشیب

همه خاک او نرم چون توتیا
برو مردمی رُسته همچون گیا

سر و روی و موی و تن و پا و دست
چو اندام ما هم بر اینسان که هست

همه چیزشان بد نبدشان توان
چه باشد تن مردم بی روان

هم از آن گیاهای با بوی و رنگ
شناسنده خوانده ورا استرنگ

از آن هر که کندی فتادی ز پای
چو ایشان شدی بی روان هم به جای

به گاوان از آن چند کندند و برد
مرآن گاوکان کند بر جای مرد

از آن پس ز نیشکر و خیزران
ببردند و شد بار کشتی گران

براندند دلشاد سه روز باز
چهارم رسیدند جایی فراز

کهی پُر دهار و شکسته دره
دهارش همه کان زر یکسره

بسی پشه هر سو به پرواز بود
که هر پشه ای مهتر از باز بود

بسان سنان نیشتر داشتند
همی بر کژ آکند بگذاشتند

ز لشکر به زخم سَرِ نیشتر
بکشتند سی مرد را بیشتر

همان مورچه بُد مِه از گوسپند
که در مرد جستی چو شیر نژند

نخستی ز سختی تنش خشت و تیر
فکندند از آن چند هر گرد گیر

ازو بر پَی ِ هر که بشتافتند
نشیمنش را کان ِ زر یافتند

همه زرّ او چون گیا شاخ شاخ
چه بر شخّ برسته چه بر سنگلاخ

پراکنده در غار و که هر کسی
به کشتی کشیدند از آن زر بسی

ز بهر شگفتی همیدون به بند
ببردند از آن مور و زآن پشه چند
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:جنگ گرشاسب با اژدها و شگفتی ماهی وال
گوهر بعدی:شگفتی جزیره ای که مردم سربینی بریده داشت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.