۵۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۱۰

ای غایبِ ازین مَحْضَر، از مات سَلامُ اللّهْ
وِیْ از همه حاضرتَر، از مات سَلامُ اللّه

ای نورِ پَسَندیده، وِیْ سُرمهٔ هر دیده
اَحْسَنْت زِهی مَنْظَر، از مات سَلامُ اللّه

ای صورتِ روحانی، وِیْ رَحْمَتِ رَبّانی
 بر مومن و بر کافَر، از مات سَلامُ اللّه

چون ماهِ تمام آیی، وانگاه زِ بامْ آیی
ای ماهْ تو را چاکَر، از، از مات سَلامُ اللّه

ای غایبِ بَس حاضر، بر حالِ همه ناظِر
وِیْ بَحْرِ پُر از گوهر، از مات سَلامُ اللّه

ای شاهِدِ بی‌نُقصان، وِیْ روحْ زِ تو رَقصان
وی مستی تو در سر، از مات سَلامُ اللّه

ای جوششِ میْ از تو، وِیْ شِکَّرِ نِی از تو
وَزْ هر دو تویی خوش‌تَر، از مات سَلامُ اللّه

شَمسُ الْحَقِ تبریزی در لَخْلَخه آمیزی
هم مُشکی و هم عَنْبَر، از مات سَلامُ اللّه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.