هوش مصنوعی: متن به توصیف تغییر فصل از پاییز به زمستان و تأثیر آن بر طبیعت و احساسات انسان می‌پردازد. باغ و بستان که زمانی پر از زیبایی و شادابی بود، اکنون به دلیل رفتن زیبارویان و تغییر فصل، به گورستانی سرد و خالی تبدیل شده است. شاعر از رفتن ترکان پری چهره و امید به بازگشت آنان سخن می‌گوید و همچنین به مستی و شادی در بستان اشاره می‌کند. در نهایت، متن به مفاهیم فلسفی مانند گذر زمان و جستجوی معنا در زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۲۰

بی‌بَرگیِ بُستان بین، کآمَد دِیِ دیوانه
خوبانِ چَمَن رفتند از باغْ سویِ خانه

زَردیِّ رُخِ بُستان، کَزْ فُرقَتِ آن خوبان
بُستان شُده گورستان، زندان شُده کاشانه

تُرکانِ پَری چهره، نَکْ عَزمِ سَفَر کردند
یک یک به سویِ قِشْلَق، از غارتِ بیگانه

کِی باشد کاین تُرکان، از قِشْلَق بازآیند؟
چون گنج بدید آید زین گوشهٔ ویرانه

کِی باشد کین مَستان، آیند سویِ بُستان؟
سَرسَبز و خوش و حیران، رَقصان شُده مَستانه

زَانْبارْ تَهی گردد، پُر گردد پیمانه
آن عالَمْ اَنْبار است، وین عالَمْ پیمانه

پیمانه چو شُد خالی، زَانْبار بِبایَد جُست
زَانْبارِ نَهان کان جا پوسیده نَشُد دانه
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.