۴۶۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۲۸

چون عَزمِ سَفَر کردی، فی لُطفِ اَمانِ اللّهْ
پیروز تو واگَردی، فی لُطْفِ اَمانِ اللّهْ

ای شاد کُنِ دل‌ها، اَنْدر همه منزل‌ها
در حُسن و وَفا فَردی، فی لُطْفِ اَمانِ اللّهْ

هم رایَتِ اِحْسان را، هم آیَتِ ایمان را
تا عَرشْ بَرآوَرْدی، فی لُطْفِ اَمانِ اللّهْ

تو بیش کُنی کم را، از دلْ بِبَری غَم را
از رُخ بِبَری زَردی، فی لُطْفِ اَمانِ اللّهْ

از آتشِ رُخسارت، وَزْ لَعْلِ شِکَربارَت
در دِیْ نَبُوَد سردی، فی لُطْفِ اَمانِ اللّهْ

آگاه تویی در دِهْ، اَحْسَنْت زِهی سَردِه
هم دادی و هم خوردی، فی لُطْفِ اَمانِ اللّهْ

در عشقِ خداوندی، شَمسُ الْحَقِ تبریزی
چون عشقْ جُوامَردی، فی لُطْفِ اَمانِ اللّهْ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.