هوش مصنوعی:
در این متن، بهلول در پاسخ به کسی که به او جبهای بخشیده و میپرسد چه آرزویی دارد، پاسخ میدهد که دویست چوب میخواهد. او توضیح میدهد که در دنیای فریب و غرور، راحتی بدون رنج وجود ندارد و جبهای که به او بخشیده شده، نماد زهد و سنت است. بهلول تاکید میکند که نام نیک مهمتر از مال و ثروت است و عقل را گنجخانه رازها میداند. در نهایت، او اشاره میکند که چرا از کسی روزی بخواهیم که خود درس «مات یموت» (همه میمیرند) را میدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از واژهها و اشارات تاریخی یا ادبی可能需要 دانش پیشینه برای درک کامل.
حکایة و مثل
گفت بهلول را یکی داهی
جبهای بُرد بخشمت خواهی
گفت خواهم دویست چوب بر او
گفت چوبت چه آرزوست بگو
گفت زیرا که در سرای غرور
راحت از رنج دل نباشد دور
از پی آنکه در سرای سپنج
هیچ راحت نیافت کس بیرنج
اندرین منزل فریب و غرور
راحت از رنج دل نبینم دور
جبّهٔ مرد زهد و سنت اوست
زانکه تصحیف جبّه جنّة اوست
جبّهٔ بُرد را چه خواهم کرد
جبّهای بخش نام او آورد
زانکه اندر سرای راحت و رنج
از پی نام خود نه از سرِ خنج
هرچه گردون به خلق بسپردست
نام جمله به نزد من بردست
راز این کلبه نفس غمّازست
عقل کل گنجخانهٔ رازست
چه ستانی ز دست آنکس قوت
که کند درس علم مات یموت
جبهای بُرد بخشمت خواهی
گفت خواهم دویست چوب بر او
گفت چوبت چه آرزوست بگو
گفت زیرا که در سرای غرور
راحت از رنج دل نباشد دور
از پی آنکه در سرای سپنج
هیچ راحت نیافت کس بیرنج
اندرین منزل فریب و غرور
راحت از رنج دل نبینم دور
جبّهٔ مرد زهد و سنت اوست
زانکه تصحیف جبّه جنّة اوست
جبّهٔ بُرد را چه خواهم کرد
جبّهای بخش نام او آورد
زانکه اندر سرای راحت و رنج
از پی نام خود نه از سرِ خنج
هرچه گردون به خلق بسپردست
نام جمله به نزد من بردست
راز این کلبه نفس غمّازست
عقل کل گنجخانهٔ رازست
چه ستانی ز دست آنکس قوت
که کند درس علم مات یموت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:اندر مذمّت شراب گوید
گوهر بعدی:حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.