هوش مصنوعی: مردی راز خود را به یک فرد غماز (رازگشا) می‌گوید. فرد غماز راز او را فاش می‌کند و مرد ابله از این کار عصبانی می‌شود. او به مرد غماز حمله می‌کند و او را می‌کشد. سپس پادشاه مرد ابله را مجازات می‌کند و او را نیز می‌کشد. در نهایت، دو مرد بی‌گناه به دلیل رفتار نابخردانه کشته می‌شوند.
رده سنی: 14+ این متن دارای مفاهیم پیچیده‌ای مانند خیانت، خشونت و پیامدهای رفتار نادرست است که برای درک کامل آن، خواننده باید از بلوغ فکری کافی برخوردار باشد. همچنین، صحنه‌های خشونت‌آمیز موجود در متن ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

حکایت

گفت مردی ز ابلهی رازی
با یکی بدفعال غمّازی

مرد غمّاز پیش هر اوباش
راز آن مرد کرد یکسر فاش

طیره گشت ابله از چنان غمّاز
گفت با مرد کای بدِ بدساز

رازِ من فاش کردی ای نادان
همچو پرخاش پتک بر سندان

دل من کرد قصد پاداشن
افگنم در سرای تو شیون

نوحه دانم یکی به شست درم
وآنِ هفتاد نیز دانم هم

ضایع این رنج را بنگذارم
حق سعیت بوجه بگزارم

بی‌سبب مر مرا بیازردی
آنچه ناکردنی بُوَد کردی

به مکافات آن شوم مشغول
تا که از سر برون کنی تو فضول

رفت ناگه برو و زخمی زد
مرد غمّاز گشت کارش بد

مرد غمّاز کشته شد ناگاه
کار ابله ز خشم گشت تباه

پادشه مر ورا سبک بگرفت
عوض وی بکشت اینت شگفت

بی‌سبب خیره کشته گشت دو مرد
زانکه ناکردنی به جهل بکرد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایة و مثل
گوهر بعدی:التمثّل فی اکل الرّبا، اَکل الرّبا کمَن یأکل ناراللظی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.