۳۹۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۳۳

این کیست چُنین مَست، زِ خَمّار رَسیده؟
یا یار بُوَد یا زِ بَرِ یار رَسیده

یا شاهِدِ جان باشد، روبَند گُشاده
یا یوسُفِ مصری‌‌ست زِ بازار رَسیده

یا زُهره و ماه است، دَرآمیخته با هم
یا سَروِ رَوان است زِ گُلْزار رَسیده

یا چَشمهٔ خِضْر است، رَوان گشته بدین سو
یا تُرکِ خوشِ ماست زِ بُلْغار رَسیده

یا بَرقِ کُلَه گوشهٔ خاقانِ شکاری‌ست
اَنْدَر طَلَبِ آهویِ تاتار رَسیده

یا ساقیِ دریادلِ ما بَزمْ نهاده‌ست
یا نُقل و شِکَرهاست، به ِقنْطار رَسیده

یا صورتِ غَیب است که جانِ همه جان‌هاست
یا مَشْعَله از عالَمِ اَنْوار رَسیده

شاهِ پَریان بین زِسُلَیمانِ پَیَمْبَر
اَنْدَر طَلَبِ هُدهُدِ طَیّار رَسیده

خوبانِ جهان از پِی او جَیبْ دَریده
قاضیِّ خِرَد بی‌دل و دَستار رَسیده

از هیبَتِ خون ریزیِ آن چَشمِ چو مرّیخ
مرّیخ زِ گَردون پِیِ زِنهار رَسیده

وَزْ بَهرِ دِیَت دادنِ هر زنده که او کُشت
هَمیانِ زَر آورده به ایثار رَسیده

اوَّل دِیَتِ خونِ تو جامی‌‌ست به دستش
دَرکَش که رَحیق است زِ اسرار رَسیده

خاموش کُن ای خاسِر اِنْسانَ لَفی خُسْر
از گُلْشَنِ دیدارْ به گفتار رَسیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.