هوش مصنوعی:
این متن به مقایسه زندگی یک پادشاهزاده مسئول و سختکوش با فردی بیهدف و عبثپرداز میپردازد. پادشاهزادهای که با نظم و تلاش زندگی میکند و همیشه تحت مراقبت است تا از کارهای بیهوده دور بماند، در مقابل کسانی که وقت خود را به لهو و لعب میگذرانند. متن تأکید میکند که موفقیت و احترام تنها با تلاش و پرهیز از کارهای بیهوده به دست میآید و هشدار میدهد که بیمسئولیتی و تنبلی باعث از دست دادن ارزشهای انسانی میشود.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم اخلاقی و انگیزشی عمیق است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان ادبی و استعارههای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
التمثّل فیالانسان و عمله
آن نبینی که پادشهزاده
که ورا ملکتست آماده
باشد اندر سرای و حجرهٔ خاص
بر سرش خادمان با اخلاص
تا به بازی فراش نگذارند
سال و مه پاس او همی دارند
آن وشاقان پر فغان و فضول
شده بر لهو یکدگر مشغول
در سرایی که بارگه باشد
زحمت و انبُه سپه باشد
همه را بر فلک رسیده خروش
بارگاه از فغانشان پر جوش
وآن ملکزاده ساعتی بیکار
نبود بیرقیب و بیکردار
تا نپوید به راه ناواجب
نبود بیاتابک و حاجب
نه به بازی و لهو پردازد
نه نپرسیده گفتن آغازد
آن چنانش نگاه میدارد
که یکی دم به هرزه برنارد
سرّ این چیست خود تو میدانی
زانکه مقصود کار دو جهانی
مر ترا تخت ملک منتظرست
از عبث جمله بخت بر حذرست
تو کز از نسل آدمی به نسب
پاکدار از عبث همیشه حسب
کار کن رنج کش بسان پدر
بازگردد ترا گهر به گهر
ورنه از آدمی ز شیطانی
هرچه خواهی بکن تو به دانی
ای دریغا که قیمت تن خویش
میندانی سخن نگویم پیش
که ورا ملکتست آماده
باشد اندر سرای و حجرهٔ خاص
بر سرش خادمان با اخلاص
تا به بازی فراش نگذارند
سال و مه پاس او همی دارند
آن وشاقان پر فغان و فضول
شده بر لهو یکدگر مشغول
در سرایی که بارگه باشد
زحمت و انبُه سپه باشد
همه را بر فلک رسیده خروش
بارگاه از فغانشان پر جوش
وآن ملکزاده ساعتی بیکار
نبود بیرقیب و بیکردار
تا نپوید به راه ناواجب
نبود بیاتابک و حاجب
نه به بازی و لهو پردازد
نه نپرسیده گفتن آغازد
آن چنانش نگاه میدارد
که یکی دم به هرزه برنارد
سرّ این چیست خود تو میدانی
زانکه مقصود کار دو جهانی
مر ترا تخت ملک منتظرست
از عبث جمله بخت بر حذرست
تو کز از نسل آدمی به نسب
پاکدار از عبث همیشه حسب
کار کن رنج کش بسان پدر
بازگردد ترا گهر به گهر
ورنه از آدمی ز شیطانی
هرچه خواهی بکن تو به دانی
ای دریغا که قیمت تن خویش
میندانی سخن نگویم پیش
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فی تحقیق العشق
گوهر بعدی:التمثّل فی صفةالانسان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.