هوش مصنوعی: در این متن، یک صوفی از عراق به خراسان می‌آید و از یک صوفی خراسانی درباره آیین و راهشان می‌پرسد. صوفی خراسانی پاسخ می‌دهد که آنها به هرچه نصیبشان شود، شکر می‌کنند و اگر چیزی نیابند، صبر پیشه می‌کنند. صوفی عراقی این روش را نادرست می‌داند و معتقد است که چنین رفتاری در اقلیم آنها قابل قبول نیست. در پایان، صوفی خراسانی راه و روش خود را توضیح می‌دهد و می‌گوید که آنها به ایثار، شکر و استغفار پایبند هستند.
رده سنی: 14+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که برای درک آن به بلوغ فکری و شناختی نیاز است. همچنین، زبان شعر ممکن است برای کودکان پیچیده باشد.

حکایت در حقیقت تصوّف

صوفیی از عراق با خبری
به خراسان رسید زی دگری

گفت شیخا طیقتان بر چیست
پیرتان این زمان نگویی کیست

راه و آیینتان مرا بنمای
دُرج دُرّت به پیش من بگشای

چیست آیین و رسم و راه شما
به که باشد همه پناه شما

آن خراسانی این دگر را گفت
ای شده با همه مرادی جفت

آن نصیبی که اندر آن سخنیم
بخوریم آن نصیب و شکر کنیم

ور نیابیم جمله صبر کنیم
آرزو را به دل درون شکنیم

گفت مرد عراقی ای سره مرد
این چنین صوفیی نشاید کرد

کین چنین صوفیی بی‌ایمان
اندر اقلیم ما کنند سگان

چون بیابند استخوان بخورند
ورنه صابر بوند و درگذرند

گفت بر گوی تا شما چکنید
که به دل دور از انُده و حزنید

گفت ما چون بُوَد کنیم ایثار
ور نباشد به شکر و استغفار

هم براین گونه روز بگذاریم
بوده نابوده رفته انگاریم

راه ما این بود که بشنودی
این چنین شو که همم تو برسودی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:اندر بیان حال صوفی و ستایش صوفیان فرماید علامة اصحاب التصوّف ان لایسأل ولا ینهر ولا یدّخر
گوهر بعدی:التمثیل فی‌تعلیم الاب‌الغافل لابن الجاهل فی‌التصوّف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.