۳۳۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۴۸

فریاد زِ یارِ خشم کرده
سوگند به خشم و کینه خورده

بَرهَم زده خانه را و ما را
حَمّال گرفته، رَخْت بُرده

بر دل قُفلی گِران نهاده
او رفته کلید را سِپُرده

ای بی‌تو حَیاتْ تَلْخ گشته
ای بی‌تو چراغِ عیش مُرده

ای بی‌تو شرابْ دُرد گشته
ای بی‌تو سَماع‌ها فَسُرده

ای سُرخ و سپید، بی‌تو ماندم
من زَرد و شَبَم سیاه چَرده

ای عشقِ تو پَرده‌ها دَریده
سَر بیرون کُن دَمی زِ پَرده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.