۳۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۴۹

ای دیدهٔ راستِ راستْ دیده
چون دیدهٔ تو کجاست دیده؟

آن قطرهٔ بی‌وَفا چه دیده‌ست؟
بَحْرِ گُهرِ وَفاست دیده

اِجْری خورِ توتیا چه بیند؟
اَجْری دِهِ توتیاست دیده

ای آن کِه زِ روز و شب بُرونی
روز و شبْ مَر تو راست دیده

در پَرتوِ آفتابِ رویَت
در رَقصْ چو ذَرّه‌هاست دیده

بُد بی‌تو دو دیده، دشمنِ جان
اکنون زِ تو جانِ ماست دیده

ای دیدهٔ تان چو دلْ پَریشان
در عینِ دلِ شماست دیده

هر دیده جُدا جُدا ازان است
کَزْ دیدهٔ ما جُداست دیده

چون دیده خدای را بِبینَد
گویی که مگر خداست دیده؟

چون دیدهٔ کوه بر حَقْ افتاد
از هر سَنگیش خاست دیده

زَر شُد همه کوه از تَجَلّی
یعنی همه کیمیاست دیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.