هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ضعف و ناتوانی خود در بیان سخن می‌گوید و از حالتی رنج می‌برد که حتی سایه‌اش نیز از او قوی‌تر به نظر می‌رسد. او از سستی دل و ناتوانی جسمانی خود می‌نالد و بیان می‌کند که طبیب نیز از درمان او ناتوان است. شاعر به گذشته‌ای اشاره می‌کند که در آن راحت‌تر می‌توانست غم‌هایش را با شعر تسکین دهد، اما اکنون احساس می‌کند که حتی سنایی (احتمالاً اشاره به شاعر معروف) نیز در این دورۀ سخت، آوازش غمگین است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، مفاهیمی مانند ناتوانی، مرگ و غم‌های وجودی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامناسب باشد.

اندر ضعف خویش گوید

آن چنان در سخن ضعیف تنم
که یکی دم به شست بار زنم

نبود گرچه صاحب هنرم
گر برندی مرا ز خود خبرم

سایهٔ من گرم بگیرد پای
تا قیامت بداردم بر جای

سایه را این کمال از افزونیست
هیچ دانی که ذات او بر چیست

راه بر دَم زن درین منزل
آن چنان سخت شد ز سستی دل

که دم از دل ز بس که ره بیند
تا به لب چار جای بنشیند

مر مرا زین صفت طبیب بدید
جسم نبسود لیک ناله شنید

گفت این شخص ناپدید شدست
روح از او نیز هم بعید شدست

چکنم روی باز گشتن نیست
شخص را وقت دست شستن نیست

ورنه از عمر دست شسته امی
همچو از نان ز جان گسسته امی

همچو نیلوفرم به جان پیوست
آسمان رنگ و آفتاب‌پرست

فلک نحس را دراین تربت
نان ز ذلّست و آبش از کربت

گرچه جان در بدن هراسان بود
در خراسان مرا خور آسان بود

که به یک بیت اگر بخواستمی
غم دل را به جان بکاستمی

هست در دور چرخ غمّازش
ای دریغا سنایی آوازش
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:اندر افتخار خویش فرماید
گوهر بعدی:اندر بد دلی خویش گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.