هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و شیفتگی خود به معشوق سخن میگوید. او از حالات عاشقانه و سرگشتگی خود در برابر جمال معشوق و تأثیرات عمیق این عشق بر روح و جانش صحبت میکند. شاعر از عقل به عنوان شبان و از عشق به عنوان نیرویی فراتر از درک عقل یاد میکند و به زیبایی و نور معشوق اشاره میکند که جهان را تحت تأثیر قرار داده است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت میشود.
غزل شمارهٔ ۲۳۵۸
ماییم و دو چَشم و جانِ خیره
بِنْگر تو به عاشقانِ خیره
تو چون مَهْ و ما به گِردِ رویَت
سَرگشته چو آسْمانِ خیره
عقل است شَبان به گِردِ اَحْوال
فریاد از این شَبانِ خیره
در دیده هزار شمعِ رَخشان
وین دیده چو شَمْعدانِ خیره
از شرق به غربْ موجِ نور است
سَر میکُند از نَهانِ خیره
بیرون زِ جهانِ مُرده شاهیست
وَزْ عشقْ یکی جهانِ خیره
گویی که مرا ازو نشان دِهْ
خیره چه دَهَد نشانِ خیره؟
از چَشمِ سیَه سپید پُرخون
کَزْ چَشم بُوَد زبانِ خیره
در رویِ صَلاحِ دین تو بِنْگَر
تا دَریابی بیانِ خیره
بِنْگر تو به عاشقانِ خیره
تو چون مَهْ و ما به گِردِ رویَت
سَرگشته چو آسْمانِ خیره
عقل است شَبان به گِردِ اَحْوال
فریاد از این شَبانِ خیره
در دیده هزار شمعِ رَخشان
وین دیده چو شَمْعدانِ خیره
از شرق به غربْ موجِ نور است
سَر میکُند از نَهانِ خیره
بیرون زِ جهانِ مُرده شاهیست
وَزْ عشقْ یکی جهانِ خیره
گویی که مرا ازو نشان دِهْ
خیره چه دَهَد نشانِ خیره؟
از چَشمِ سیَه سپید پُرخون
کَزْ چَشم بُوَد زبانِ خیره
در رویِ صَلاحِ دین تو بِنْگَر
تا دَریابی بیانِ خیره
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.