هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق و عاشقی میپردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و فراگیر یاد میکند که عاشقان را به سمت بالا و روشنایی سوق میدهد. در مقابل، عاقلان با احتیاط عمل میکنند و از خطرات دوری میجویند. شاعر همچنین از تأثیرات عشق بر جان و روان انسان سخن میگوید و آن را با تصاویر زیبا و نمادین مانند خورشید و ستارگان توصیف میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد تا بتوان به درستی آنها را درک کرد.
غزل شمارهٔ ۲۳۶۶
ای سَراندازانْ همه در عشقِ تو پا کوفته
گوهرِ جانْ هَمچو موسی رویِ دریا کوفته
زیرِ این هفت آسیا هستیِّ ما را خوش بِکوب
روشنایی کِی فَزایَد سُرمهٔ ناکوفته؟
عاشقان با عاقلانْ اَنْدَرنیامیزد از آنکْ
دَرنیامیزد کسی ناکوفته با کوفته
عاقلان از مورِ مُرده دَرکَشَند از احتیاط
عاشقان از لااُبالی، اژدَها را کوفته
مَردمِ چَشم از خیالَت چون شود پِی کوبِ عشق
فَرقها پیدا شود، از کوفته تا کوفته
از شکارِ تو به بیشه، جانِ شیران خون شُده
درهوایِ قافِ قُربَت، پَرِّعَنْقا کوفته
عشقْ چون خورشیدْ دامَن گُستریده بر زمین
عاشقان چون اَخْتَرانَش راهِ بالا کوفته
لا چو لالایان زده بر عاشقانش دستِ رَد
غَیرتِ اِلّا شُده بر مَغزِ لالا کوفته
حاجیانِ راهِ جان خسته نگردند از نَشاط
اُشْتُرانْشان زیرِ بار از راهِ اعضا کوفته
ساربانا این غَزَل گو تا زِ بَعدِ خستگی
اُشتُران را مَست بینی، راهِ بَطْحا کوفته
گوهرِ جانْ هَمچو موسی رویِ دریا کوفته
زیرِ این هفت آسیا هستیِّ ما را خوش بِکوب
روشنایی کِی فَزایَد سُرمهٔ ناکوفته؟
عاشقان با عاقلانْ اَنْدَرنیامیزد از آنکْ
دَرنیامیزد کسی ناکوفته با کوفته
عاقلان از مورِ مُرده دَرکَشَند از احتیاط
عاشقان از لااُبالی، اژدَها را کوفته
مَردمِ چَشم از خیالَت چون شود پِی کوبِ عشق
فَرقها پیدا شود، از کوفته تا کوفته
از شکارِ تو به بیشه، جانِ شیران خون شُده
درهوایِ قافِ قُربَت، پَرِّعَنْقا کوفته
عشقْ چون خورشیدْ دامَن گُستریده بر زمین
عاشقان چون اَخْتَرانَش راهِ بالا کوفته
لا چو لالایان زده بر عاشقانش دستِ رَد
غَیرتِ اِلّا شُده بر مَغزِ لالا کوفته
حاجیانِ راهِ جان خسته نگردند از نَشاط
اُشْتُرانْشان زیرِ بار از راهِ اعضا کوفته
ساربانا این غَزَل گو تا زِ بَعدِ خستگی
اُشتُران را مَست بینی، راهِ بَطْحا کوفته
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.