هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او از درد و رنج عشق و تأثیر آن بر قلبش می‌گوید و معشوق را به عنوان موجودی فتنه‌انگیز و جذاب توصیف می‌کند. شاعر همچنین از تأثیر عشق بر ذهن و روح عاشقان و حتی طبیعت صحبت می‌کند و در نهایت به شمس‌الدین تبریزی اشاره می‌کند که به نظر می‌رسد نمادی از عشق الهی است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۶۷

تا چه عشق است آن صَنَم را با دلِ پُرخون شُده
هر زمان گوید که چونی؟ ای دلِ بی‌چون شُده

دَم به دَم او کَفِّ خود را از دِلَم پُرخون کُند
تا زِ دستِ دست او خونِ دِلَم جَیحون شُده

نام عاشق بر من و او را زِ من خود صبر نیست
عشقِ معشوقم زِ حَدِّ عشقِ من اَفْزون شُده

چون که کردم رو به بالا، من بِدیدم یک مَهی
فِتْنهٔ خورشید گشته، آفَتِ گَردون شُده

ذَرّه‌ها اَنْدَر هوا و قطره‌ها در بَحْرها
در دِماغِ عاشقانَش، باده و اَفْیون شُده

واعِظِ عقل اَنْدَرآمد، من نَصیحَت کَردمَش
خیز مَجْلِس سرد کردی، ای چو افلاطون شُده

پیشِ شَمسُ الدّینِ تبریزی بُرو کَزْ رَحْمَتَش
مُردگانِ کُهنه بینی عاشق و مَجنون شُده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.