هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از صنما (معشوق) می‌خواهد که غم و غصه‌های خود را با شراب شادی‌آفرین تسکین دهد و به دیگران نیز ببخشد. او از صنما می‌خواهد که با شراب آسمانی، غم‌ها را از بین ببرد و صلح و آرامش را برقرار کند. همچنین، شاعر به صنما یادآوری می‌کند که با بخشش شراب، جوانان و پیران را شاد کند و به زندگی آن‌ها روح تازه‌ای ببخشد.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، محتوای شعر نیاز به درک بالاتری از مفاهیم فلسفی و عرفانی دارد که معمولاً برای سنین بالاتر مناسب است.

غزل شمارهٔ ۲۳۷۶

صَنَما از آنچ خوردی بِهِل، اندکی به ما دِهْ
غَمِ تو به تویِ ما را، تو به جُرعه‌یی صَفا دِهْ

که غَمِ تو خورْد ما را، چه خَراب کرد ما را
به شرابِ شادی اَفْزا، غَم و غُصّه را سِزا دِهْ

زِ شرابِ آسْمانی، که خدا دَهَد نَهانی
بِنَهان زِدستِ خَصْمان، تو به دستِ آشنا دِهْ

بِنِشان تو جنگ‌ها را، بِنَواز چَنگ‌ها را
زِعِراق و از سِپاهان، تو به چَنگِ ما نَوا دِهْ

سَرِ خُم چو بَرگُشایی، دو هزار مَستِ تشنه
قَدَح و کَدو بیارند که مرا دِهْ و مرا دِهْ

صَنَما بِبین خَزان را، بِنِگَر بِرِهنگان را
زِ شرابِ هَمچو اَطْلَس، به بِرِهنگانْ قَبا دِهْ

به نِظارهٔ جوانان، بِنِشَسته‌اَند پیران
به میِ جوانِ تازه، دو سه پیر را عَصا دِهْ

به صَلاحِ دین به زاری بِرَسی که شهریاری
مَلِک و شراب داری، زِ شرابِ جانْ عَطا ده
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.