هوش مصنوعی: ملا حسن بزهایی دارد که از شیر آنها استفاده می‌کند. روزی یکی از بزهایش گم می‌شود و او به جستجوی آن می‌پرد اما آن را نمی‌یابد و عصبانی می‌شود. وقتی بالاخره بز را پیدا می‌کند، او را کتک می‌زند و به او اعتراض می‌کند که چرا شیرش را به دیگران داده است. بز در پاسخ می‌گوید که شیر صد روزه‌اش را به دیگران داده و یک روز شیر او را ندادن ارزش اعتراض ندارد.
رده سنی: 8+ این داستان با زبانی ساده و طنزآمیز نوشته شده است و پیام اخلاقی آن درباره انصاف و تقسیم عادلانه منابع است که برای کودکان این گروه سنی قابل درک و آموزنده است. همچنین عدم وجود محتوای خشن یا پیچیده آن را برای کودکان مناسب می‌کند.

بز ملاحسن

بز ملا حسن مسئله گو
چو به ده از رمه می کردی رو

داشت همواره به همره پس افت
تا سوی خانه ،‌ ز بزها ، دو سه جفت

بز همسایه ،‌بز مردم ده
همه پر شیر و همه نافع و مفت

شاد ملا پی دوشیدنشان
جستی از جای و به تحسین می گفت

مرحبا بز بزک زیرک من
که کند سود من افزون به نهفت
روزی آمد ز قصا بز گم شد
بز ملا به سوی مردم شد

جست ملا ،‌ کسل و سرگردان
همه ده ، خانه ی این خانه ی آن

زیر هر چاله و هر دهلیزی
کنج هر بیشه ،‌به هر کوهستان

دید هر چیز و بز خویش ندید
سخت آشفت و به خود عهد کنان

گفت : اگر یافتم این بد گوهر
کنمش خُرد سراسر استخوان
ناگهان دید فراز کمری
بز خود را از پی بوته چری

رفت و بستش به رسن ،‌زد به عصا
بی مروت بز بی شرم و حیا

این همه آب و علف دادن من
عاقبت از توام این بود جزا

که خورد شیر تو را مردم ده ؟
بزک افتاد و بر او داد ندا

شیر صد روز بزان دگر
شیر یک روز مرا نیست بها ؟

یا مخور حق کسی کز تو جداست
یا بخور با دگران آنچه تراست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:انگاسی
گوهر بعدی:گل نازدار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.