هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و متناقض شاعر درباره‌ی زندگی، مرگ، تنهایی و رنج‌های انسانی است. شاعر با تصاویر پرتنش و نمادین، از خود و رابطه‌اش با جهان می‌گوید و به مفاهیمی مانند عشق، مرگ، نیستی و جستجوی معنا می‌پردازد. او خود را در تقابل‌های مختلف می‌بیند: آب و آتش، جسم و جان، زندگی و مرگ، و در نهایت به تنهایی و رنج‌هایش اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی، عرفانی و روان‌شناختی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است باعث سردرگمی یا اضطراب شود. همچنین، تصاویر شاعرانه‌ی مربوط به مرگ، تنهایی و رنج نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شعر ناتمام

سالم از سی رفت و، غلتک‌سان دَوَم
از سراشیبی کنون سوی عدم.

پیشِ رو می‌بینمش، مرموز و تار
بازوانش باز و جانش بی‌قرار.

جان ز شوقِ وصلِ من می‌لرزدش،
آبم و، او می‌گدازد از عطش.

جمله تن را باز کرده چون دهان
تا فروگیرد مرا، هم زآسمان.

آنک! آنک! با تنِ پُردردِ خویش
چون زنی در اشتیاقِ مردِ خویش.

لیک از او با من چه باشد کاستن؟
من که‌ام جز گورِ سرگردانِ من؟

من که‌ام جز باد و، خاری پیشِ رو؟
من که‌ام جز خار و، باد از پُشتِ او؟

من که‌ام جز وحشت و جرأت همه؟
من که‌ام جز خامُشی و همهمه؟

من که‌ام جز زشت و زیبا، خوب و بد؟
من که‌ام جز لحظه‌هایی در ابد؟

من که‌ام جز راه و جز پا توأمان؟
من که‌ام جز آب و آتش، جسم و جان؟

من که‌ام جز نرمی و سختی به‌هم؟
من که‌ام جز زندگانی، جز عدم؟

من که‌ام جز پایداری، جز گریز؟
جز لبی خندان و چشمی اشک‌ریز؟

ای دریغ از پای بی‌پاپوشِ من!
دردِ بسیار و لبِ خاموشِ من!

شب سیاه و سرد و، ناپیدا سحر
راه پیچاپیچ و، تنها رهگذر.

گُل مگر از شوره من می‌خواستم؟
یا مگر آب از لجن می‌خواستم؟

بارِ خود بردیم و بارِ دیگران
کارِ خود کردیم و کارِ دیگران...

ای دریغ از آن صفای کودنم
چشمِ دد فانوسِ چوپان دیدنم!

با تنِ فرسوده، پای ریش‌ریش
خستگان بردم بسی بر دوشِ خویش.

گفتم این نامردمانِ سفله‌زاد
لاجرم تنها نخواهندم نهاد،

لیک تا جانی به تن بشناختند
همچو مُردارم به راه انداختند...

ای دریغ آن خفّت از خود بردنم،
پیشِ جان، از خجلتِ تن مُردنم!

من سلام بی‌جوابی بوده‌ام
طرحِ وهم‌اندودِ خوابی بوده‌ام.

زاده‌ی پایانِ روزم، زین سبب
راهِ من یکسر گذشت از شهرِ شب.

چون ره از آغازِ شب آغاز گشت
لاجرم راهم همه در شب گذشت.
۱۳۳۵

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دیدار واپسین
گوهر بعدی:سفر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.