هوش مصنوعی: شاعر در این متن از استواری و مقاومت خود در برابر سختی‌ها و توفان‌های زندگی سخن می‌گوید، اما در عین حال از احساسات عمیق و رقت‌انگیز خود در مواجهه با زیبایی‌ها و ناله‌های طبیعت و تنهایی پرده برمی‌دارد. او با وجود سرسختی و ایمان محکم، در برابر برخی صحنه‌ها و صداهای طبیعی اشک می‌ریزد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند مرگ، تنهایی، و اندوه نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

غبار

از غریوِ دیوِ توفانم هراس
وز خروشِ تُندرم اندوه نیست،
مرگِ مسکین را نمی‌گیرم به هیچ.

استوارم چون درختی پابه‌جای
پیچکِ بی‌خانمانی را بگوی
بی‌ثمر با دست و پای من مپیچ.

مادرِ غم نیست بی‌چیزی مرا:
عنبر است او، سال‌ها افروخته در مجمرم

نیست از بدگوییِ نامهربانانم غمی:
رفته مدت‌ها که من زین یاوه‌گویی‌ها کَرَم!



لیک از دریا چو مرغان پَرکشند
روی پل‌ها، بام‌ها، مرداب‌ها ــ
پابرهنه می‌دوم دنبالِشان.
وقت کان سوی افق پنهان شوند
بازمی‌گردم به کومه پا کشان،
حلقه می‌بندد به چشمان اشکِ من
گرچه در سختی به‌سانِ آهنم...

یا اگر در کنجِ تنهایی مرا
مرغکِ شب ناله‌یی بردارد از اقصای شب،
اندُهی واهی مرا
می‌کشد در بر، چنان پیراهنم.



همچنان کز گردشِ انگشت‌ها بر پرده‌ها
وز طنینِ دل‌کشِ ناقوس
وز سکوتِ زنگ‌دارِ دشت‌ها
وز اذانِ ناشکیبای خروس
وز عبورِ مه ز روی بیشه‌ها
وز خروشِ زاغ‌ها
وز غروبِ برف‌پوش ــ
اشک می‌ریزد دلم...

گرچه بر غوغای توفان‌ها کَرَم
وز هجومِ بادها باکیم نیست،
گرچه چون پولاد سرسختم به رزم
یا خود از پولاد شد ایمانِ من ــ
گر بخواند مرغی از اقصای شب
اشکِ رقت ریزد از چشمانِ من.

۱۳۲۸

این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بادها
گوهر بعدی:انتظار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.