هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به زیبایی به توصیف حالات روحی و عرفانی شاعر می‌پردازد. شاعر از دیدن صبح و زیبایی‌های طبیعت الهام گرفته و به حالتی از مستی و تحیر می‌رسد. او از دیدن دریا و کوه‌ها و آسمان‌ها به وجد می‌آید و به عظمت خلقت و وجود خداوند پی می‌برد. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که تنها عاشقان بی‌دیده می‌توانند حقیقت را درک کنند و به شناخت الهی برسند.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۰۶

اَیا دلی چو صَبا ذوقِ صُبح‌ها دیده
زِ دیده مَست شُدی یا زِ ذوقِ نادیده؟

گَهی به بَحْرِ تَحَیُّر گَهی به دامَنِ کوه
کَمَر بِبَسته و در کوهْ کَهْرُبا دیده

وَرایِ دیده و دلْ صد دَریچه بُگْشاده
بُرون زِ چَرخ و زمین رفته صد سَما دیده

چو جوششیّ و بُخاری فُتاد در دریا
زِ لَذَّتِ نَظَرش رُست در قَفا دیده

چو موجْ موجْ دَرآمیخت چَشم با دریا
عَجَب عَجَب که همه بَحْر گشت یا دیده

به پیشِ دیده دو عالَم چو دانه پیشِ خروس
چُنین بُوَد نَظَرِ پاکِ کِبْریادیده

نه طالِب است و نه مَطْلوب آن کِه در توحید
صِفاتِ طالِب و مَطْلوب را جُدا دیده

اِله را کِه شِناسَد؟ کسی که رَست زِلا
زِ لا کِه رَست بگو؟ عاشقِ بَلادیده

رُموزِ لَیْسَ و فی جُبَّتی بِدانسته
هزار بار من این جُبّه را قَبا دیده

دَهان گُشاد ضَمیر و صَلاحِ دین را گفت
تویی حَیاتِ من ای دیده خدادیده
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.