هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از دل عاشق و بت معشوق سخن می‌گوید و به خواننده توصیه می‌کند که به جای دنبال کردن دنیا، به درون خود بنگرد و به حقیقت وجودی خود پی ببرد. همچنین، از رهایی از خویشتن و رسیدن به مرحله‌ای بالاتر از وجود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۱۳

عَجَب دلی که به عشقِ بُت است پیوسته
عَجَب تر این که بُتَش پیشِ او است بِنْشَسته

بِمال چَشم دلا بِهتَرَک ازین بِنِگَر
مَدو به هر طَرَف ای دل تو نیز آهسته

دو کَف به سویِ دُعا سویِ بَحْر می‌رانی
نه گوهرِ تو به جَیبِ تو است پیوسته؟

خُنُک کسی که وِرا دستْ گِردِ جَیْب بُوَد
که او لَطیف و سَبُک روح گشت و بَرجَسته

اگر چه هر طَرَفی بازگشت در طَلَبَش
ازان طَلَب چو به خود وانَگَشت شُد خَسته

میانِ گُلْبُنِ دل جانْ بِخَسته از خاری
بِبین دلا تو زِ خاریْ هزار گُل دَسته

میانِ دل چو بَرآیَد غُبار و طَبْل و عَلَم
هزار سَنْجَقِ هستی بِبین تو بِشْکَسته

بیا به شهرِ عَدَم دَرنِگَر دَران مَستان
بِبین زِ خویش و هزاران چو خویشْ وارَسته

نهاده هر دو قَدَم شاد در سَرایِ بَقا
وَزین بِساطِ فَنا هر دو دستِ خود شُسته
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.