هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از تنهایی، عشق و انتظار سخن میگوید. او با تصاویری مانند آینهٔ خرد شده، تشنگی، زلف معشوق و نغمههای دور، احساسات عمیق خود را بیان میکند. روح او درگیر عشق و غم است و به دنبال آرامشی است که گویا هرگز نمییابد. در نهایت، مرغ شب و نغمههایش نماد امید و همدردی هستند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، برخی تصاویر شاعرانه نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.
نغمهٔ همدرد
آینهٔ خورشید از آن اوج بلند
شب رسید از ره و آن آینهٔ خرد شده
شد پرکنده و در دامن افلاک نشست
تشنهام امشب، اگر باز خیال لب تو
خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد
کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب
شبنم زلف تو را نوشم و خوابم نبرد
روح من در گرو زمزمهای شیرین است
من دگر نیستم، ای خواب برو، حلقه مزن
این سکوتی که تو را میطلبد نیست عمیق
وه که غافل شدهای از دل غوغایی من
میرسد نغمهای از دور به گوشم، ای خواب
مکن، این نغمهٔ جادو را خاموش مکن
زلف چون دوش، رها تا به سر دوش مکن
ای مه امروز پریشانترم از دوش مکن
در هیاهوی شب غمزده با اخترکان
سیل از راه دراز آمده را همهمهای ست
برو ای خواب، برو عیش مرا تیره مکن
خاطرم دستخوش زیر و بم زمزمهای ست
چشم بر دامن البرز سیه دوختهام
روح من منتظر آمدن مرغ شب است
عشق در پنجهٔ غم قلب مرا میفشرد
با تو ای خواب، نبرد من و دل زین سبب است
مرغ شب آمد و در لانهٔ تاریک خزید
نغمهاش را به دلم هدیه کند بال نسیم
آه ... بگذار که داغ دل من تازه شود
روح را نغمهٔ همدرد فتوحیست عظیم
شب رسید از ره و آن آینهٔ خرد شده
شد پرکنده و در دامن افلاک نشست
تشنهام امشب، اگر باز خیال لب تو
خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد
کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب
شبنم زلف تو را نوشم و خوابم نبرد
روح من در گرو زمزمهای شیرین است
من دگر نیستم، ای خواب برو، حلقه مزن
این سکوتی که تو را میطلبد نیست عمیق
وه که غافل شدهای از دل غوغایی من
میرسد نغمهای از دور به گوشم، ای خواب
مکن، این نغمهٔ جادو را خاموش مکن
زلف چون دوش، رها تا به سر دوش مکن
ای مه امروز پریشانترم از دوش مکن
در هیاهوی شب غمزده با اخترکان
سیل از راه دراز آمده را همهمهای ست
برو ای خواب، برو عیش مرا تیره مکن
خاطرم دستخوش زیر و بم زمزمهای ست
چشم بر دامن البرز سیه دوختهام
روح من منتظر آمدن مرغ شب است
عشق در پنجهٔ غم قلب مرا میفشرد
با تو ای خواب، نبرد من و دل زین سبب است
مرغ شب آمد و در لانهٔ تاریک خزید
نغمهاش را به دلم هدیه کند بال نسیم
آه ... بگذار که داغ دل من تازه شود
روح را نغمهٔ همدرد فتوحیست عظیم
۳۳۱۷
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:یاد
گوهر بعدی:ارمغان فرشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.