هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع سفر روحانی و معنوی انسان از جهان مادی به سوی عالم معنا و حقیقت می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند رهایی از قید و بندهای مادی، حرکت به سوی کمال، و شناخت خود و خدا سخن می‌گوید. او از طریق تشبیهات و استعاره‌های زیبا، خواننده را به تفکر در مورد ماهیت وجود و سفر روحانی دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و از آن بهره‌مند شوند.

غزل شمارهٔ ۲۴۳۰

ای آن کِه بر اسبِ بَقا از دیرْ فانی می‌رَوی
دانا و بینایِ رَهی آن سو که دانی می‌رَوی

بی‌هَمرَهِ جسم و عَرَض‌ بی‌دام و دانه وْ‌ بی‌غَرَض
از تَلْخ کامی می‌رَهی در کامرانی می‌رَوی

نی هَمچو عقلِ دانه چین نی هَمچو نَفْسِ پُر زِ کین
نی روحِ حیوانِ زمین تو جانِ جانی می‌رَوی

ای چون فَلَک دَربافته ای هَمچو مَهْ دَرتافته
از رَه نشانی یافته در‌ بی‌نشانی می‌رَوی

ای غَرقه سودایِ او ای‌ بی‌خود از صَهْبایِ او
از مدرسه‌یْ اَسْمایِ او اَنْدَر مَعانی می‌رَوی

ای خویِ تو چون آبِ جو داده زمین را رنگ و بو
تا کَس نَپِنْدارد که تو‌ بی‌اَرْمغانی می‌رَوی

کو سایه مَنصورِ حَق تا فاش فَرمایَد سَبَق؟
کَزْ مُسْتَعینی می‌رَهی در مُسْتَعانی می‌رَوی

شبْ کاروان‌ها زین جهان بَر می‌رَوَد تا آسْمان
تو خود به تنهاییِّ خود صد کاروانی می‌رَوی

ای آفتابِ آن جهان در ذَرّه‌یی چونی نَهان؟
وَیْ پادشاهِ شَهْ نشان در پاسْبانی می‌رَوی

ای بَسْ طِلِسْماتِ عَجَب بَستی بُرون از روز و شب
تا چَشمْ پِنْدارد که تو اَنْدَر مکانی می‌رَوی

ای لُطفِ غَیبی چند تو شکلِ بهاری می‌شوی؟
وِیْ عَدلِ مُطْلَق چند تو اَنْدَر خَزانی می‌رَوی؟

آخِر بُرون آ زین صُوَر چادر بُرون اَفکَن زِ سَر
تا چند در رنگِ بَشَرْ در گَلِّه بانی می‌رَوی؟

ای ظاهر و پنهانْ چو جان وِیْ چاکر و سُلطانْ چو جان
کِی بینَمَت پنهانْ چو جانْ در‌ بی‌زبانی می‌رَوی؟
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.