هوش مصنوعی: این شعر از مولانا جلال‌الدین بلخی، به بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی می‌پردازد. در این شعر، شاعر از دشواری‌های راه عشق و عرفان سخن می‌گوید و به مخاطب هشدار می‌دهد که عشق واقعی نیازمند صبر و استقامت است. همچنین، شاعر از وسوسه‌های دنیوی و شهواتی که انسان را از مسیر درست دور می‌کنند، انتقاد می‌کند و تأکید می‌کند که عاشق واقعی باید از این وسوسه‌ها دوری کند و به عاقبت‌اندیشی بپردازد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند وسوسه‌های دنیوی و شهوات نیازمند درک و تجربه‌ی بیشتری است که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۴۳۸

دُزدید جُمله رَختِ ما لولیّ و لولی زاده‌یی
در هیچ مَسجد مَکْرِ او نَگْذشته سَجّاده‌یی

خِرقه‌یْ فَلَک دَه شاخ ازو بُرجِ قَمَر سوراخ ازو
وای اَرْ بِیُفتَد در کَفَشْ چون من سَلیمی ساده‌یی

زد آتش اَنْدَر عودِ ما بر آسْمان شُد دودِ ما
بِشْکَست باد و بودِ ما ساقی به نادِر باده‌یی

در کارْ مشکل می‌کُند در بَحرْ مَنْزِل می‌کُند
جانْ قِصّه دل می‌کُند کو عاشقی دل داده‌یی؟

دل داده آن باشد که او در صبر باشد سَخت رُو
نی چون تو گوشه گشته‌یی در گوشه‌یی افتاده‌یی

در غُصّه‌یی افتاده‌یی تا خود کجا دلْ داده‌یی
در آرزویِ قَحْبه‌یی یا وَسوَسه‌یْ قَوّاده‌یی

شَرمی بِدار از ریشِ خود از ریشِ پُرتَشویشِ خود
بسته دو چَشم از عاقِبَت در هَرزه لب بُگْشاده‌یی

خوب است عقلِ آن سَری در عاقِبَت بینی جَری
از حِرصْ وَزْ شهوت بَری در عاشقی آماده‌یی

خامُش که مُرغِ گفتِ من پَرَّد سَبُک سویِ چَمَن
نَبْوَد گِرو در دفتری در حُجره‌یی بِنْهاده‌یی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.