هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف تحولات روحی و معنوی میپردازد. در آن، شاعر از رهایی از دام تن و پرواز به سوی معنا سخن میگوید. او از وحدت اجزای وجود و شکوفایی در پرتو یاری الهی صحبت میکند. همچنین، شاعر به ستایش فضایل اخلاقی مانند فروتنی و بخشش میپردازد و از رهایی از غم و فتنههای دنیوی سخن میگوید. در نهایت، متن با اشاره به قدرت خلاقیت و زیباییهای زندگی به پایان میرسد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۴۵۳
بویی زِ گَردون میرَسَد با پُرسش و دِلْدارییی
از دامِ تَن وا میرَهَد هر خسته دل اِشْکاریی
هر مُرغْ صد پَر میشود سویِ ثُریّا میپَرَد
هر کوه و لَنْگَر زین صَلا دارد دِگَر رَهْوارییی
مُرغانِ ابراهیم بین با پاره پاره گشتگی
اَجْزایِ هر تَن سویِ سَرْ بَرداشته طَیّارییی
ای جُزوْ چون بَر میپَری؟ چون بیپَرّی و بیسَری
گفتا شِکُفته میشَوَم اَنْدَر نَسیمِ یارییی
در شهرْ دیگر نَشْنوی از غیرِ سُرنا نالهیی
از غیرِ چَنگی نَشْنَوی در هیچ خانه زارییی
طُنْبورِ دل بَرداشته لا عَیْشَ اِلّا عَیْشَنا
زنبورِ جان آموخته زین اَنْگَبین مِعْمارییی
امروزْ ساقیِّ کَرَم دریاعَطایِ مُحْتَشَم
آمیخته با بندگان بینَخوَت و جَبّارییی
امروزْ رَستیم ای خدا از غُصّه آن که قَضا
در گوشِ فِتْنه دَردَمَد هر لحظهیی مَکّارییی
راقیِّ جان در میدَمَد چون پورِ مَریَم رُقیهیی
ساقیِّ ما هم میکُند چون شیرِ حَقْ کَرّارییی
گَر یِک بُت را بِشْکَند صد بُت تَراشَد در عِوَض
وَرْ بِشْکَند دو سه سَبو کم نیسْتَش فَخّارییی
ای بُلبُل اَرْچه یافتی از دولتِ گُلْ لَحْنِ خوش
زینها فراموشَت شود در اُنْسِ کَم گُفتارییی
از دامِ تَن وا میرَهَد هر خسته دل اِشْکاریی
هر مُرغْ صد پَر میشود سویِ ثُریّا میپَرَد
هر کوه و لَنْگَر زین صَلا دارد دِگَر رَهْوارییی
مُرغانِ ابراهیم بین با پاره پاره گشتگی
اَجْزایِ هر تَن سویِ سَرْ بَرداشته طَیّارییی
ای جُزوْ چون بَر میپَری؟ چون بیپَرّی و بیسَری
گفتا شِکُفته میشَوَم اَنْدَر نَسیمِ یارییی
در شهرْ دیگر نَشْنوی از غیرِ سُرنا نالهیی
از غیرِ چَنگی نَشْنَوی در هیچ خانه زارییی
طُنْبورِ دل بَرداشته لا عَیْشَ اِلّا عَیْشَنا
زنبورِ جان آموخته زین اَنْگَبین مِعْمارییی
امروزْ ساقیِّ کَرَم دریاعَطایِ مُحْتَشَم
آمیخته با بندگان بینَخوَت و جَبّارییی
امروزْ رَستیم ای خدا از غُصّه آن که قَضا
در گوشِ فِتْنه دَردَمَد هر لحظهیی مَکّارییی
راقیِّ جان در میدَمَد چون پورِ مَریَم رُقیهیی
ساقیِّ ما هم میکُند چون شیرِ حَقْ کَرّارییی
گَر یِک بُت را بِشْکَند صد بُت تَراشَد در عِوَض
وَرْ بِشْکَند دو سه سَبو کم نیسْتَش فَخّارییی
ای بُلبُل اَرْچه یافتی از دولتِ گُلْ لَحْنِ خوش
زینها فراموشَت شود در اُنْسِ کَم گُفتارییی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.