هوش مصنوعی: این متن عرفانی از مولانا یا شاعری با سبک مشابه است که مفاهیم عمیق عرفانی مانند وحدت وجود، فقر معنوی، عشق الهی و رهایی از قید و بندهای دنیوی را بیان می‌کند. شاعر از مفاهیمی مانند وجود و عدم، عشق لامکان، فقر و عشق به عنوان ابزارهایی برای رسیدن به حقیقت استفاده می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی و فلسفی دارد. همچنین، زبان شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۷۹

پیش از آن که از عَدَم کرد وجودها سری
بی زِ وجود وَزْ عَدَم باز شُدم یکی دَری

بی‌مَه و سال سال‌ها روحْ زَده‌ست بال‌ها
نُقطه روحِ لَمْ یَزَل پاک روی قَلَنْدَری

آتشِ عشقِ لامکان سوخته پاک جسم و جان
گوهرِ فقر در میان بر مَثَلِ سَمَنْدَری

خود خورَد و فُزون شود آن کِه زِ خود بُرون شود
سیم بَری که خون شود از بَرِ خود خورَد بَری

کوره دل دَرآ بِبین زان سویِ کافِریّ و دین
زَر شُده جانِ عاشقان عشقْ دُکانِ زَرگَری

چهره فقر را فِدا فقرِ مُنزَّه از رِدا
کَزْ رُخِ فقرْ نور شُد جُمله زِ عَرش تا ثَری

مَست زِ جام شَمسِ دین میکده اَلَست بین
صد تبریز را ضَمین از غَمِ آب و آذری
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.