هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از حالات روحی و معنوی خود سخن می‌گوید. او از مستی و بی‌خودی، عشق به معشوق، و رهایی از قید و بندهای دنیوی صحبت می‌کند. شاعر به مفاهیمی مانند فنا، عشق الهی، و ارتباط با عالم غیب اشاره می‌کند و از حالات روحی خود در این مسیر می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی و بی‌خودی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به توضیح و تفسیر داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۸۴

خواجه اگر تو هَمچو ما‌ بی‌خود و شوخ و مَستی‌یی
طوقِ قَمَر شکستی‌یی فوقِ فَلَک نشستی‌یی

کِی دَمِ کَس شنیدی‌یی یا غَمِ کَس کَشیدی‌یی
یا زَر و سیم چیدی‌یی گَر تو فَناپَرستی‌یی

بَرجَهی‌یی به نیم شب با شَهِ غَیبِ خوش لَقَب
ساغَرِ باده طَرَبْ بر سَرِ غَم شِکَستی‌یی

ای تو مَدَد حَیات را از جِهَتِ زکات را
طُرّه دِلْرُبات را بر دلِ من بِبَستی‌یی

عاشقِ مَست از کجا؟ شَرم و شِکَست از کجا؟
شَنگ و وَقیح بودی‌یی گَر گِروِ اَلَسْتی‌یی

وَرْ زِ شرابْ دَنْگی‌یی کِی پِی نام و نَنگی‌یی؟
وَرْ تو چو من نَهَنگی‌یی کِی به درونِ شَستی‌یی؟

بازرَسید مَستِ ما داد قَدَح به دستِ ما
گَر دَهَدی به دستِ تو شاد و فَراخْ دَستی‌یی

گَر قَدَحَش بِدیدی‌یی چون قَدَحَش پُریدی‌یی
وَزْ کَفِ جامْ بَخشِ او از کَفِ خود بِرَستی‌یی

وَزْرُخِ یوسُفانه‌اَش عقل شُدی زِ خانه‌اَش
بَخت شُدی مُساعدش ساعِدِ خود نَخَستی‌یی

وَرْ تو به گاهْ خاستی پس تو چه سُست پاسْتی
وَرْ تو چو تیر راستی از پَرِ کَژْ بِجَستی‌یی

خامُش کُن اگر تو را از خَمُشان خَبَر بُدی
وَقتِ کلامْ لایی‌یی وقتِ سکوت هستی‌یی
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.