۳۹۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۵ - آرمان شاعر

برخیزم و زندگی ز سر گیرم
وین رنج دل از میانه برگیرم

باران شوم و به کوه و در بارم
اخگر شوم و به خشک و تر گیرم

یک ره سوی کشت نیشکر پویم
کلکی ز ستاک نیشکر گیرم

زان نی شرری به پا کنم وز وی
گیتی را جمله در شرر گیرم

در عرصهٔ گیر و دار بهروزی
آویز و جدال شیر نر گیرم

داد دل فیلسوف نالان را
زبن اختر زشت خیره سرگیرم

با قوت طعم کلک شکر زای
تلخی ز مذاق دهر برگیرم

ناهید به زخمه تیزتر گردد
چون من سر خامه تیزتر گیرم

کلک از کف تیر، سرنگون گردد
چون من ز خدنگ خامه سرگیرم

از مایهٔ خون دل به لوح اندر
پیرایه گونه‌گون صور گیرم

هنجار خطیر تلخ کامی را
بر عادت خویش بی‌خطر گیرم

پیش غم دهر و تیر بارانش
این عیش تباه را سپر گیرم

در عین برهنگی چو عین‌الشمس
از خاور تا به باختر گیرم

وین سرپوش سیاه‌بختی را
از روی زمین به زور و فر گیرم

وان میوه که آرزو بود نامش
بر سفرهٔ کام‌، در شکر گیرم

چون خاربنان به کنج غم‌، تا کی
بر چشم امید، نیشتر گیرم

آن به که به جویبار آزادی
پیرایه سرو غاتفر گیرم

باغی ز ایادی اندرین گیتی
بنشانم و گونه‌گون ثمر گیرم

آن کودک اشک‌ریز را نقشی
از خنده به پیش چشم تر گیرم

وآن مادر داغدیده را مرهم
از مهر به گوشهٔ جگر گیرم

شیطان نیاز و آز را گردن
در بند و کمند سیم و زر گیرم

از کین و کشش به‌جا نمانم نام
وین ننگ ز دودهٔ بشر گیرم

آن عیش که ‌تن از آن شود فربه
از نان جوینش ماحضر گیرم

وان کام که جان ازو شود خرم
نُزل دو جهانش مختصر گیرم

یک‌باره به دست عاطفت‌، پرده
از کار جهان کینه ور گیرم

وین نظم پلید اجتماعی را
اندر دم کورهٔ سقر گیرم

وین ابرهٔ ازرق مکوکب را
ز انصاف‌، دو رویه آستر گیرم

و آنگاه به فر شهپر همت
جای از بر قبهٔ قمر گیرم

شبگیر کنم به صفهٔ بهرام
و آن دشنهٔ سرخش از کمر گیرم

زان نحس که بر تراود از کیوان
بال و پر و پویه و اثر گیرم

وان دست که پیش آرزوی دل
دیوار کشد، به خام در گیرم

نومیدی و اشک و آه را درهم
پیچیده به رخنهٔ قدر گیرم

واندر شب‌وصل‌، پردهٔ غیرت
در پیش دریچهٔ سحر گیرم

وانگاه به سطح طارم اطلس
با دلبر دست در کمر گیرم

با بال و پر فرشتگان زانجای
زی حضرت لایموت پر گیرم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۴ - گلۀ دوستانه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۶ - شکوه از بخت
نظرها و حاشیه ها
Avatar نقش کاربری
خرقه پوش
۱۴۰۱/۸/۴ ۰۸:۵۹

غاتفر نام محله ای بوده در سمرقند که سرو آن به خوبی مثل است.