هوش مصنوعی:
این شعر از حبیب، شاعر ایرانی، به موضوعاتی مانند بیعدالتی، نبود مخالفت در جامعه، خاموشی در برابر ظلم، و ناپایداری اصول در دنیا میپردازد. شاعر از وضعیت نابسامان جامعه انتقاد میکند و بیان میکند که در محیطی که افراد نالایق حاکم هستند، افراد شریف و نجیب جایگاهی ندارند. همچنین، او به ناپایداری شرایط و تغییر ارزشها در طول زمان اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم انتقادی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به درک عمیقتری از مسائل اجتماعی و تاریخی دارند.
شمارهٔ ۱۲
رقم قتل ما به دست حبیب
چون مخالف نداشت شد تصویب
خامشی به مجلسی که در آن
نیست یک تن سخنشناس و لبیب
خویشتن را میان خیل خران
خر نسازد به حکم عقل، ادیب
گورخر را چه حاجت بیطار
بدوی را چه انتظار طبیب
دهر چون نانجیبپرور شد
گو بمیرند مردمان نجیب
بلبل از بیم جان شود پنهان
چون به بستان کشد غراب نعیب
از در احتیاج مردم بود
آنچه دادند عاقلان ترتیب
هیچ اصلی به دهر ثابت نیست
خواه اصلی بعید و خواه قریب
جای دیگر عجیب ننماید
آنچه اینجا به چشم تو ست عجیب
خوار گردد به نزد یار، بهار
چون بریار شد عزیز، رقیب
چه توان کرد چون نشد معتاد
بینی خنفسا به نکهت طیب
چون مخالف نداشت شد تصویب
خامشی به مجلسی که در آن
نیست یک تن سخنشناس و لبیب
خویشتن را میان خیل خران
خر نسازد به حکم عقل، ادیب
گورخر را چه حاجت بیطار
بدوی را چه انتظار طبیب
دهر چون نانجیبپرور شد
گو بمیرند مردمان نجیب
بلبل از بیم جان شود پنهان
چون به بستان کشد غراب نعیب
از در احتیاج مردم بود
آنچه دادند عاقلان ترتیب
هیچ اصلی به دهر ثابت نیست
خواه اصلی بعید و خواه قریب
جای دیگر عجیب ننماید
آنچه اینجا به چشم تو ست عجیب
خوار گردد به نزد یار، بهار
چون بریار شد عزیز، رقیب
چه توان کرد چون نشد معتاد
بینی خنفسا به نکهت طیب
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.