هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا یا یکی از شاعران صوفی‌مسلک، دعوت به ترک دنیای مادی و پیوستن به عالم معنویت می‌کند. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از می و میخانه (نماد تعلقات دنیوی) دوری کند، به وحدت وجود بپیوندد، تقلید از پیامبر را پیشه سازد و به عرفان و شهود عرفانی روی آورد. تأکید اصلی شعر بر رهایی از کثرت‌ها و رسیدن به حقیقت واحد است.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه زندگی دارد که معمولاً در سنین پایین کمتر قابل درک است. همچنین استفاده از استعاره‌هایی مانند «می» و «میکده» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر بدون راهنمایی مناسب گمراه‌کننده باشد.

شمارهٔ ۸۴

ای دوست بیا لختی ترک می و ساغرکن
از میکده بیرون شو جان بر لب کوثرکن

مست می وحدت شو پا بر سرکثرت زن
فانی شو و باقی باش تقلید پیمبرکن

کفتار نبی بشنو، اسرار ولی دریاب
چند این در و چند آن در، دریوزه ز حیدرکن

از هرچه جز او بگذر، در هرکه جز او منگر
بر درگه او سر نه‌، در حضرت او سرکن

بالمره مجاهد شو، پیوسته مشاهد باش
گرکام نشد حاصل‌، کن جهد و مکررکن

بر خنگ عمل بنشین در دست طلب بشتاب
جان را به لقا بفروز مس را ز صفا زرکن‌
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.