۲۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۴

ای دوست بیا لختی ترک می و ساغرکن
از میکده بیرون شو جان بر لب کوثرکن

مست می وحدت شو پا بر سرکثرت زن
فانی شو و باقی باش تقلید پیمبرکن

کفتار نبی بشنو، اسرار ولی دریاب
چند این در و چند آن در، دریوزه ز حیدرکن

از هرچه جز او بگذر، در هرکه جز او منگر
بر درگه او سر نه‌، در حضرت او سرکن

بالمره مجاهد شو، پیوسته مشاهد باش
گرکام نشد حاصل‌، کن جهد و مکررکن

بر خنگ عمل بنشین در دست طلب بشتاب
جان را به لقا بفروز مس را ز صفا زرکن‌
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.