هوش مصنوعی:
این متن بیانگر درد و رنج عاشقانه است که شاعر از بیخوابی و ناآرامی روحی خود سخن میگوید. او از عشق و تأثیرات آن بر زندگی خود و دیگر عشاق میگوید و از ناتوانی در خوابیدن به دلیل آشفتگی درونی شکایت میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۵۲۲
دلِ پُر دَردِ من امشب، بِنوشیدهست یک دُردی
از آنچه زُهرهٔ ساقی بیاوَرْدَش رَهْ آوردی
چه زَهره دارد و یارا، که خواب آرَد حَشَر ما را
که امشب مینِمایَد عشقْ بر عُشّاقْ پامَردی
زنان در تَعزیَت شبها نمیخُسبَند از نوحه
تو مَردِ عاشقی آخِر، زبونِ خواب چون گَردی
دِلا میگَرد چون بَیدَق، به گِردِ خانهٔ آن شَهْ
بِتَرس از مات و از قایم، چو نَطْعِ عشق گُستَردی
مرا هم خواب میباید، وَلیکِن خواب مینایَد
که بیرون شُد مِزاجِ من، هم از گرمی، هم از سردی
از آنچه زُهرهٔ ساقی بیاوَرْدَش رَهْ آوردی
چه زَهره دارد و یارا، که خواب آرَد حَشَر ما را
که امشب مینِمایَد عشقْ بر عُشّاقْ پامَردی
زنان در تَعزیَت شبها نمیخُسبَند از نوحه
تو مَردِ عاشقی آخِر، زبونِ خواب چون گَردی
دِلا میگَرد چون بَیدَق، به گِردِ خانهٔ آن شَهْ
بِتَرس از مات و از قایم، چو نَطْعِ عشق گُستَردی
مرا هم خواب میباید، وَلیکِن خواب مینایَد
که بیرون شُد مِزاجِ من، هم از گرمی، هم از سردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.