۲۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۶ - گیو تاجر

گیو تاجر نموده این اوقات
چارقی چند وارد از لندن

مورد آزمون هر نادان
مایه امتحان هر چلمن

رویه‌اش وصله‌ای ز چکمه زال
زیره‌اش تخت چارق بهمن

سپر طوس بوده کز دم تیغ
رفته ازکار، روز جنگ پشن

نوک آن تیز همچو نیزهٔ گیو
دهنش باز چون چه بیژن

رنگ آن همچو چهرهٔ عفریت
پوزه‌اش همچو پوز اهریمن

شوم‌چون کفش شرحبیل عرب
کهنه چون موزهٔ اویس قرن

مایهٔ نقرس و کفیدن پای
همچو کفشی که باشد از آهن

درخور پوشش حسن ...
کج و معوج چو اصل پای حسن

هر که آن را بدید و خنده نکرد
یا بود کور یا بود کودن

وآنگه آن را خرند وکریه نکرد
یا ز سنگ است پاش یا ز چدن

و آنکه پوشید و پای او نشکست
هرچه دارد گنه به گردن من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵ - تسلیت به سردار معزز حکمران بجنورد هنگامی که مادر او و مهرالسلطنه همسرش در یک زمان بدرود حیات گفتند
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷ - قطعهٔ الحاقی در پاسخ فانی سمنانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.