هوش مصنوعی: این متن به توصیف قلم و نقش آن در خلق آثار مختلف می‌پردازد. قلم به عنوان ابزاری قدرتمند و تسلیم‌پذیر معرفی می‌شود که می‌تواند جهانی را ویران کند یا قرآنی را نجات دهد. قدرت قلم به دست کسی است که آن را به کار می‌گیرد، چه سلطان باشد و چه سالار. قلم نمادی از هوش و بیهوشی، ترکیب تضادها و ابزاری است که در دستان صاحبش، قدرت خلق و ویران دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و ادبی است که درک آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۳۰

دِلَم همچون قَلَم آمد در انگشتانِ دِلْداری
که امشب می‌نویسد زی، نویسد باز فردا، ری

قَلَم را هم تَراشَد او، رِقاع و نَسْخ و غیرِ آن
قَلَم گوید که تَسلیمَم، تو دانی من کی‌اَم، باری

گَهی رویَش سِیَه دارد، گَهی در مویِ خود مالَد
گَهْ او را سَرنگون دارد، گَهی سازد بِدو کاری

به یک رُقْعه جهانی را قَلَم بِکْشَد، کُند‌‌ بی‌سَر
به یک رُقْعه قِرانی را رَهانَد از بَلا، آری

کَر و فَرِّ قَلَم باشد، به قَدْرِ حُرمَتِ کاتِب
اگر در دستِ سُلطانی، اگر در کَفِّ سالاری

سَرَش را می‌شِکافَد او، برایِ آنچه او داند
که جالینوس بِهْ داند صَلاحِ حالِ بیماری

نَیارَد آن قَلَم گفتن، به عقلِ خویش تَحسینی
نَدانَد آن قَلَم کردن، به طَبْعِ خویش اِنْکاری

اگر او را قَلَم خوانم، وَگَر او را عَلَم خوانم
دَرو هوش است و بیهوشی، زِهی بیهوشْ هُشیاری

نگُنجَد در خِرَد وَصفَش، که او را جمعِ ضِدّین است
چه‌‌ بی‌ترکیبْ ترکیبی، عَجَب مَجبورْ مُختاری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.