هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از زبان شاعری بیان میشود که به دنبال ایجاد فرهنگ جدیدی است و از عشق، زیبایی، و معنویت سخن میگوید. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد میکند و به مخاطب خود توصیه میکند که از زندگی لذت ببرد و از مادیات دوری کند. همچنین، شاعر به شمس تبریزی اشاره میکند و او را به عنوان منبع نور و حکمت توصیف میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و معنویت نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۲۵۶۲
یکی فرهنگِ دیگر نو بَرآر، ای اصلِ دانایی
بِبین تو چارهیی از نو، که اَلْحَقْ سَخت بینایی
بَسی دلها چو گوهرها، زِنورِ لَعْلِ تو تابان
بَسی طوطی که آموزند از قَندَت شِکَرخایی
زدی طَعْنه که دودِ تو ندارد آتشِ عاشق
گَر آتش نیستَش حَقّی وَگَر دارد، چه فرمایی؟
بُرو ای جانِ دولت جو، چه خواهم کرد دولت را؟
من و عشق و شبِ تیره، نِگار و باده پیمایی
بیا ای مونِسِ روزم، نگفتم دوش در گوشَت
که عِشرَت در کَمی خندد، تو کَم زن تا بِیَفزایی؟
دِلا آخِر نمیگویی کجا شُد مَکْر و دَستانَت؟
چو جام از دستِ جانْ نوشی، ازان بیدست و بیپایی
به هر شب شَمسِ تبریزی، چه گوهرها که میبیزی
چه سُلطانی چه جانْ بَخشی، چه خورشیدی، چه دریایی
بِبین تو چارهیی از نو، که اَلْحَقْ سَخت بینایی
بَسی دلها چو گوهرها، زِنورِ لَعْلِ تو تابان
بَسی طوطی که آموزند از قَندَت شِکَرخایی
زدی طَعْنه که دودِ تو ندارد آتشِ عاشق
گَر آتش نیستَش حَقّی وَگَر دارد، چه فرمایی؟
بُرو ای جانِ دولت جو، چه خواهم کرد دولت را؟
من و عشق و شبِ تیره، نِگار و باده پیمایی
بیا ای مونِسِ روزم، نگفتم دوش در گوشَت
که عِشرَت در کَمی خندد، تو کَم زن تا بِیَفزایی؟
دِلا آخِر نمیگویی کجا شُد مَکْر و دَستانَت؟
چو جام از دستِ جانْ نوشی، ازان بیدست و بیپایی
به هر شب شَمسِ تبریزی، چه گوهرها که میبیزی
چه سُلطانی چه جانْ بَخشی، چه خورشیدی، چه دریایی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.