هوش مصنوعی:
میرلشگر پس از بازگشت شاه از سفر، به دلیل مرگ پسر جوانش که داماد شاه بود، از دربار فاصله گرفت. او متهم به دزدی و فساد بود و در نهایت به بهانه بیماری فرار کرد و به فرنگستان گریخت. در آنجا از حمایت مالی برخوردار شد و زندگی مرفهی را آغاز کرد. شاه امیدوار است که روزی انتقام بگیرد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل موضوعات پیچیدهای مانند فساد، انتقاد اجتماعی و مفاهیم سیاسی است که برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین ممکن است برخی از واژهها و مفاهیم برای سنین پایینتر نامناسب یا نامفهوم باشد.
فرار آیرم از ایران
میر لشگر ز من مکدر گشت
تاکه شاهنشه از سفر برگشت
چون درآمد شه از سفربه حضر
میرلشگر ببست بار سفر
پسری نوجوان و رعنا داشت
شد جوانمرگ، اینت بدپاداشت
بود داماد شاه آن فرزند
چون پسر مرد، سست شد پیوند
دخلها کرده بود و دزدیها
ناسزاها و زن بمزدیها
گربهٔ دزد بود مردک پست
سینهدردیبهانه کرد و بجست
کارها بهر شاه ساخته بود
خوب ارباب را شناخته بود
آخرکار اسعد و تیمور
او ز نزدیک دید و ما از دور
چند ملیون ز خوان یغما زد
پاچه را ورکشید بالا زد
علقهٔ خانمان ز هم بگسیخت
ور جلا زد سویفرنگ گریخت
ناخوشی را بهانه کرد آنجا
طلب آب و دانه کرد آنجا
چند ماهی حقوق و جیره گرفت
عاقبت هم هزار لیره گرفت
دانه پاشید شه که باز آید
طایر جسته کی فراز آید
این زمان در فرنگ آزاد است
کیسه پرپول وکله پر باد است
تا سپهرش کجا جواز دهد
کانتقام گذشته باز دهد
وآن سخن را که گفته بد با من
باش تا کی بگیردش دامن
تاکه شاهنشه از سفر برگشت
چون درآمد شه از سفربه حضر
میرلشگر ببست بار سفر
پسری نوجوان و رعنا داشت
شد جوانمرگ، اینت بدپاداشت
بود داماد شاه آن فرزند
چون پسر مرد، سست شد پیوند
دخلها کرده بود و دزدیها
ناسزاها و زن بمزدیها
گربهٔ دزد بود مردک پست
سینهدردیبهانه کرد و بجست
کارها بهر شاه ساخته بود
خوب ارباب را شناخته بود
آخرکار اسعد و تیمور
او ز نزدیک دید و ما از دور
چند ملیون ز خوان یغما زد
پاچه را ورکشید بالا زد
علقهٔ خانمان ز هم بگسیخت
ور جلا زد سویفرنگ گریخت
ناخوشی را بهانه کرد آنجا
طلب آب و دانه کرد آنجا
چند ماهی حقوق و جیره گرفت
عاقبت هم هزار لیره گرفت
دانه پاشید شه که باز آید
طایر جسته کی فراز آید
این زمان در فرنگ آزاد است
کیسه پرپول وکله پر باد است
تا سپهرش کجا جواز دهد
کانتقام گذشته باز دهد
وآن سخن را که گفته بد با من
باش تا کی بگیردش دامن
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:داستان کاردار
گوهر بعدی:در ریاست سرپاس مختاری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.