هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و زیبایی معشوق سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، حالات عاشقانه و تأثیرات عشق را توصیف میکند. او از زلف معشوق، چشمهای بادامی، و لطفهای بیحد او سخن میگوید و تأکید میکند که عشق به معشوق میتواند جهان را دگرگون کند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۵۶۹
آن زُلفِ مُسَلسَل را گَر دامْ کُنی، حالی
در عشقْ جهانی را بَدنام کُنی حالی
میْ جوش زِسَر گیرد، خُمخانه به رَقص آید
گَر از شِکَرِقَندَت در جام کُنی حالی
از چَشمِ چو بادامَت، در مَجْلِسِ یکرنگی
هر نَقل که پیش آید، بادام کُنی حالی
حاشا زِعَطایِ تو، کان نَسیه بُوَد ای جان
گَر تشنه بُوَد صادق، اِنْعام کُنی حالی
ای ماهِ فَلَک پیما، از مَنْزِلِ ما تا تو
صدساله رَه اَرْ باشد، یک گام کُنی حالی
از لُطفِ تو از عَقرب، صد شیر بِجوشیده
وان کُرّهٔ گَردون را هم رام کُنی حالی
بر بامِ فَلَک صد دَر، بُگْشایَد و بِنْمایَد
گَر حارِسِ بامَت را بر بام کُنی حالی
هر خام شود پُخته، هم خوانده شود تَخته
گر صُبحِ رُخَت جِلْوه در شام کُنی حالی
در عشقْ جهانی را بَدنام کُنی حالی
میْ جوش زِسَر گیرد، خُمخانه به رَقص آید
گَر از شِکَرِقَندَت در جام کُنی حالی
از چَشمِ چو بادامَت، در مَجْلِسِ یکرنگی
هر نَقل که پیش آید، بادام کُنی حالی
حاشا زِعَطایِ تو، کان نَسیه بُوَد ای جان
گَر تشنه بُوَد صادق، اِنْعام کُنی حالی
ای ماهِ فَلَک پیما، از مَنْزِلِ ما تا تو
صدساله رَه اَرْ باشد، یک گام کُنی حالی
از لُطفِ تو از عَقرب، صد شیر بِجوشیده
وان کُرّهٔ گَردون را هم رام کُنی حالی
بر بامِ فَلَک صد دَر، بُگْشایَد و بِنْمایَد
گَر حارِسِ بامَت را بر بام کُنی حالی
هر خام شود پُخته، هم خوانده شود تَخته
گر صُبحِ رُخَت جِلْوه در شام کُنی حالی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.