هوش مصنوعی: این شعر تصاویر تلخی از فقر، رنج و ناامیدی در یک جامعه محروم را به تصویر می‌کشد. با توصیف شرایط سخت زندگی، از جمله گرسنگی، بیماری، بی‌سوادی و اعتیاد، شاعر درد و رنج مردم، به ویژه کودکان و مادران را بیان می‌کند. تکرار کلمه «نان» نمادی از نیاز اساسی و فریاد گرسنگی است که در سراسر شعر طنین‌انداز می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات سنگین مانند فقر شدید، اعتیاد، رنج و مرگ است که ممکن است برای خوانندگان جوان ناراحت‌کننده باشد. درک کامل این مفاهیم نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

گرسنگان

می‌رسد ایّامِ ناایّام
می‌وزد بادِ پریشانی
لحظه‌ها تکرار می‌یابند
با هزار آواز و دردِ استخوان‌سوزِ گران‌جانی.
دامنِ دوشیزگانِ ده‌دوازده‌ساله‌شان بر باد
نوجوانان‌شان
طعمه‌هایِ بی‌سوادی،‌چرس، بدنامی.
مادران از بچّه زادن‌هایِ بی‌تمهید
درگیرِ کمردردیّ و فلج و بدسرانجامی.
وز درونِ کلبه‌شان
یک طنینِ حوصله‌فرسایِ بی‌انجام و بی‌آغاز:
«نان!»
یورشِ سرما
بر گلو و گرده‌شان اینک
خنجر و خونابه می‌خوانَد
آسمانش ره نمی‌بندد
و زمینِ سردِ بی‌دردش
بس نمی‌گوید
چون صدایِ کودکان از آستانِ نانوایی‌هایِ لبریزِ سیاست
می‌رود در بسترِ رگ‌هایشان پیوسته یک آواز:
«نان!»
«نان!»
جایِ‌آبِ زندگی پژواکِ آتش می‌نماید ساز:
«نان!نان!»
سفره‌هاشان آنفلونزاییّ و ویروسی
لقمه‌ها کاهیّ و مرگ‌آگین فزاینده
حجره‌هایِ جلدشان خاکستری
نومید از هر روزِ آینده.
پنجهٔ کابوسِ فقر، اندامشان را
رنجه می‌دارد،
اشکنجه می‌دارد.
با صدایِ زندگی بیگانه از هر گوشهٔ این ملک
می‌میرند و می‌میرند با یک گفتنی،‌یک راز:
«نان!»
«نان!»
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصلِ دگر برایِ فراموشی
گوهر بعدی:آه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.