هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از یار خود شکایت می‌کند که بارها به او خیانت کرده و به سمت دیگران رفته است. شاعر بارها او را بخشیده و تلاش کرده تا او را به راه راست هدایت کند، اما یارش همچنان به رفتار نادرست خود ادامه داده و به سمت دیگران گرایش پیدا کرده است. شاعر از این رفتار ناراحت است و از یارش می‌خواهد که از این کار دست بردارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاطفی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، موضوع خیانت و شکایت از یار نیاز به درک عمیق‌تری از روابط انسانی دارد که معمولاً در سنین نوجوانی و بزرگسالی بهتر درک می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۵۸۸

ای یار غَلَط کردی، با یارِ دِگَر رفتی
از کارِ خود اُفْتادی، در کارِ دِگَر رفتی

صد بار بِبَخشودم بر تو، به تو بِنْمودم
ای خویش پَسَندیده، هین بارِ دِگَر رفتی

صد بار فُسون کردم، خار از تو بُرون کردم
گُلْزار نَدانستی، در خارِ دِگَر رفتی

گفتم که تویی ماهی، با مار چه همراهی؟
ای حالْ غَلَط کرده، با مارِ دِگَر رفتی

مانندِ مَکوکِ کَژْ، اَنْدَر کَفِ جولاهَه
صد تار بُریدی تو، در تارِ دِگَر رفتی

گفتی که تو را یارا، در غار نمی‌بینم
آن یار در آن غار است، تو غارِ دِگَر رفتی

چون کم نَشَود سَنگَت؟ چون بَد نَشَود رَنگَت؟
بازارِ مرا دیده، بازارِ دِگَر رفتی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.